تاريخ: 2/10/1403 - ساعت: 21:00

وبلاگ

• ۳۵ یادداشت اهالی فیلم کوتاه برای بازگشت سیمرغ ۳۵مین جشنواره‌ فیلم فجر

29/7/1395

امسال هفتمین سالی‌ست که بخش فیلم کوتاه غایب بزرگ جشنواره‌‌ی ملی فجر است. هر سال اهالی فیلم کوتاه به این تصمیم‌گیری اعتراض کرده‌اند و مسئولین وقت هم صدای آنها را خوب شنیده‌اند، ولی خودشان را به حواس پرتی زده‌اند. این بار با کمک دوستان عزیزمان یک مجموعه یادداشت جمع آوری کرده‌ایم تا یک بار دیگر بصورت دست جمعی برای احیای این بخش تلاشی مضاعف کنیم. دیروز از اکثر خبرگزاری‌ها یا سایت‌های سینمایی خواهش کردیم که این یادداشت‌ها را منتشر کنند ولی هر کدامشان بخاطر استراتژی یا از همه مهتر ترسشان از آقای فجر سرباز زده و کمکشان را از ما دریغ کردند. تنها به فکرمان رسید که درِ خانه‌ را باز گذاشته و از تمام دوستان دلسوزمان بخواهیم که در صورت امکان ما را در انتشار و خواندن این مجموعه یاری کنند. این مجموعه شامل ۳۵ یادداشت از اهالی جدی فیلم کوتاه است که فقط به امید بازگشت سیمرغ ۳۵مین جشنواره‌ی ملی فیلم فجر نگاشته شده است، نه هیچ هدف دیگری. امیدواریم این بار آقایان ایوبی، حیدری، فرخنده کیش و … منفعل نبوده و این جوانان فعال فیلم کوتاه را که بعضا از جشنواره‌ی خودشان سیمرغ هم گرفته‌اند را قابل دانسته و پاسخی امیدوار کننده و شفاف به آنها بدهند.

سپاس از وقتی که برای مطالعه یادداشت‌ها می‌گذارید.
کاظم ملایی / ۱۸ مهر ۹۵

۳۵ یادداشت اهالی فیلم کوتاه،
برای بازگشت سیمرغ فیلم کوتاه ۳۵مین جشنواره‌ی فیلم فجر
(اسامی افراد به ترتیب حروف الفبا می‌باشد)


فرشید اخلاقی پور (کارگردان و تدوینگر فیلم کوتاه / برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه از بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فجر)

با سلام خدمت تمامی مسئولان سینمایی،

در سالهای اخیر اهالی فیلمِ کوتاه، نامه نگاری‌های فراوانی با شما داشتند که بخش فیلم کوتاه را به جشنواره‌ی فجر بازگردانید و شما هم خوشبختانه تمامی این درخواست‌ها را بی پاسخ گذاشتید و وقعی بر این درخواست فیلمسازان فیلم کوتاه ننهادید. بچه‌های فیلم کوتاه هم برای تلافی، فیلم‌های خود را به جشنواره‌های بی اهمیتی همچون کن،‌ کلرمونت فراند، ساندنس و… فرستادند و دست پر هم برگشتند.

راستش را بخواهید بنده به عنوان آخرین برنده سیمرغ فیلم کوتاه جشنواره‌ی فجر، از این کار شما بسیار خوشحال شدم، زیرا همچنان پس از ۸ سال بنده را به عنوان آخرین برنده‌ی این بخش از جشنواره فجر میدانند که این باعث خوشحالی فراوان بنده است.

خواهش من از شما این است که همچنان بر این تصمیم کارشناسی شده‌ی خود تاکید بفرمایید و این افتخار را از بنده ساقط نفرمایید.

محمد ارژنگ (کارگردان، فیلمبردار و تدوینگر فیلم کوتاه)

«حذف سیمرغ و فیلم‌های زیرزمینی»

حذف سیمرغ فیلم کوتاه از جشنواره‌ی فجر شاید در نگاه اول تنها یک اتفاق سینمایی باشد که مخالفان و موافقان خودش را دارد. البته همین طور است و این اتفاق یک اتفاق سینمایی‌ست ولی باید توجه داشت که «فقط» یک اتفاق سینمایی نیست. حذف این سیمرغ می‌تواند منتج به نتایج اجتماعی‌ای شود که چندان اثر مطلوبی را به دنبال نخواهند داشت.

فیلم‌سازان کوتاه معمولاً جوان، جسور، کنجکاو و مستقل‌اند. آن‌ها انگیزه‌ی قوی‌ای برای فیلم‌سازی دارند و هنوز آینده‌ای بزرگ را در پیش چشم خود می‌بینند، بنابراین در مقابل درهای بسته صبر نمی‌کنند. آن‌ها ابتدا با تمام توان به در می‌کوبند و چون از باز شدنش ناامید شوند، راه‌های دیگری را خواهند یافت. خصوصاً که در بسیاری مواقع درگیر مانعی به اسم تهیه‌کننده هم نیستند و پول تهیه‌ی فیلم‌شان را خودشان تهیه کرده‌اند و دوستانِ هم‌فکرشان را نیز برای ساخت فیلم گرد آورده‌اند. رفتن این جوان‌ها به راهی غیر رسمی برای ساخت فیلم کوتاه گرچه از منظر هنری قابل ستایش است، اما از منظر اجتماعی پیامد چندان مطلوبی را در دراز مدت نخواهد داشت. با روی آوردن این جوان‌های باانگیزه به راه‌های زیرزمینی، رفته رفته یک ساختار فرهنگی مخفی اما عظیم در جامعه شکل خواهد گرفت که چون در جامعه‌ی واقعی به رسمیت شناخته نشده، به اعماق رفته است. شکل‌گیری این فرهنگ زیرزمینی از این جهت می‌تواند خطرناک باشد که قابل ارزیابی نیست و امکان نقد و بررسی و آسیب‌شناسی را ندارد. رفته رفته یک نظام اخلاقی شکل خواهد گرفت که چون امکان بروز ندارد، از به چالش کشیده شدن به دور است و در برابر نقدهای مخالف نیازی به پاسخگویی ندارد چون اصلاً نقدی وجود ندارد. پس این امکان هست که خیل جوان‌هایی که روی زمین آزادی کار کردن را نمی‌یابند، در زیرِ زمین خود را مبرا از هر خطایی بدانند و دچار تصورات اغراق‌آمیز شوند و فکر کنند هر چه می‌سازند شاهکاری‌ست که روی زمینی‌ها قدرت فهمش را ندارند. به این ترتیب شکاف اخلاقی میان این جوانان هنرمند با آن‌هایی که روی زمین‌اند و به رسمیت‌شان نشناخته‌اند، بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود.

به نظر اغراق‌آمیز می‌آید؟ یعنی حذف ساده‌ی یک سیمرغ می‌تواند چنین اثراتی را در پی داشته باشد؟ واقعیت این است که این سؤال را اگر مسئولان سینمایی از خود می‌پرسیدند و برای یافتن پاسخش از جامعه‌شناسان کمک می‌گرفتند، خیلی زودتر از آن که فکرش را می‌شود کرد به نتیجه‌ای کمابیش مشابه می‌رسیدند. اما در جامعه‌ای که نسل‌های آتی و درگیرهای اخلاقی و فرهنگی‌شان،‌ آخرین چیزی‌ست که مسئولان به آن می‌اندیشند، کم کردن هزینه‌ها یا خلوت کردن یک جشنواره، دلیل قانع‌کننده‌ای برای حذف سیمرغ فیلم کوتاه از جشنواره‌ی فجر به حساب می‌آید. این مسئولان لابد با خود فکر می‌کنند تا موقعی که آن نسل زیرزمینی شکل بگیرد چه کسی مرده است و چه کسی زنده؟ تازه اگر آن نسل اصلاً شکل بگیرد!

 

مجتبی اسماعیل زاده (فیلمساز و تدوینگر فیلم کوتاه)

خبر این است: «حذف سیمرغ فیلم کوتاه از جشنواره ملی فیلم فجر به بهانه‌ی موجودیت جشنواره‌ی ‌فیلم کوتاه تهران.»

به ما فیلمسازان کوتاه برمی‌خورد. احتمالا حق داریم! چون در اکثر جشنواره‌های مطرح دنیا، فیلم کوتاه بخشی از شاکله‌ی جشنواره را تشکیل می‌دهد. آکادمی اسکار، جشنواره‌های فیلم کن، برلین، ونیز، سن سباستین و … شاهدی بر این مدعایند. اما سؤال این است که رابطه‌ی ما و جشنواره‌ی فیلم فجر، که به دلیل نداشتن ریاست و سیاست دائم و پایدار، به جشنواره‌ای تبدیل شده که مدام تغییر شکل می‌دهد از نگاه دو طرف چطور تعریف می‌شود؟

باید قبول کنیم، فیلم کوتاه برای برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر دردسر است. چون ساختار این جشنواره، حوصله و توان دریافت و بازبینی و انتخاب مثلا بیست فیلم از بین دو هزار فیلم کوتاه را ندارد. اگر در برگزاری یک جشنواره‌ی فیلم، چه کوتاه و چه بلند مشارکت کرده باشید می‌پذیرید که این کار، در حرف آسان و در عمل طاقت فرساست و پذیرش و بازبینی و انتخاب و داوری فیلم‌های بلند، به خودیِ خود در جشنواره فیلم فجر توان همه را معطوف به خود می‌کند.

به عنوان یک فیلمساز فیلم کوتاه تنها یک راهکار به ذهنم می‌رسد که بازگشت سیمرغ پَرکنده‌ی فیلم کوتاه را به جمع سیمرغ‌های فجر، شدنی کند و اعتراض ما فیلمسازانِ همیشه معترض فیلم کوتاه را به حداقل برساند. تصور کنید انجمن‌های رسمی تولید و تولیت فیلم کوتاه، مانند انجمن فیلم کوتاه (که فی الذاته باید حامی فیلم کوتاه مستقل باشد)، انجمن سینمای جوان (که نهاد رسمی تولید فیلم کوتاه است) و انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس (که تولیدکننده آثار ارزشی است) هر کدام تنها پنج فیلم را به عنوان نماینده و انتخاب نهایی خودشان به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر بفرستند، و ده فیلم برگزیده‌ی اول ده جشنواره‌ی فیلم کوتاه سراسر کشور (فیلم کوتاه تهران، رشد، رضوی، رویش، کومش و …) به این تعداد اضافه شوند، آن وقت دبیرخانه فیلم فجر، به جای بازبینی و انتخاب از بین دوهزار فیلم کوتاه، تعداد مشخص و معقولی فیلم کوتاه که کیفیت آن‌ها قبلا توسط متولیان تولید کننده‌اش تأیید شده، روبرو خواهند بود. ساختاری شبیه آنچه آکادمی اسکار برای فیلم‌های خارجی انجام می‌دهد: هر کشور، از مجموع فیلم‌هایش، می‌تواند تنها یک فیلم به آکادمی بفرستد. در این صورت و با فرض سلامت داوری به دور از حب و بغض، رقابتی بین نهادهای تولیدکننده‌ی فیلم کوتاه ایجاد می‌شود که می‌تواند سرمنشاء پویایی و بهبود کیفیت آثار فیلم‌های کوتاه تولیدی شود.

اگر این روش را به عنوان یک متد در نظر بگیریم و آن را به شکلی صحیح اجرا کنیم، احتمالن هم سیمرغ فیلم کوتاه به ارج و منزلت حقیقی‌اش می‌رسد، هم جشنواره‌ی فیلم فجر که باید جشنواره‌ی جشنواره‌ها باشد، رسالت خود را در خصوص فیلم کوتاه و فیلمسازانش انجام خواهد داد. به هر صورت، تعامل و گفتگو بین برگزارکنندگان جشنواره‌ی فیلم فجر و نمایندگان نهادهای رسمی تولیدکننده‌ی فیلم کوتاه و پذیرش حق حیات فیلم کوتاه و فیلمسازانش به عنوان یک ضرورت در سینمای ملی تنها راه برون رفت از این بن‌بست است. رفتن نیمی از این راه وظیفه‌ی ماست، نیمی وظیفه‌ی دوستان آن ور خط. ما به آن‌ها نزدیک‌تر شویم، تا آن‌ها هم به ما نزدیک شوند. باشد که روزی روزگاری در یک نقطه‌ی مشترک به یکدیگر برسیم.
 

محمد اسماعیلی (کارگردان فیلم کوتاه)

«کوتاه یا کوچک!؟ مسئله این است! »

هنر سینما با آن همه زرق و برق و آن همه بزرگی و کمالش، با فیلم کوتاه متولد شده، “کوتاه” نامیدنش نه از سرِ بی‌ارزشی و حقارت که از فروتنی و تواضع است، از میان تمام تعاریف، همین بس که، ریشه این درخت صد و اندی ساله‌ی سینما چیزی جز فیلم کوتاه نیست و نخواهد بود. اما سخت است در این تاریخ چند هزار ساله بار منفی واژه “کوتاه” را از ذهن متولیان و فرهیختگان این اقلیم یک شبه برداشت. کافیست با اندکی جستجو در جشنواره های مناسبتی، سفارشی، موضوعی و انبوهی از اولین جشنواره‌ها و اولین فراخوان‌ها ببینید، چه نگاهی به فیلم کوتاه در این سرزمین می شود.

 غربالگری فیلم کوتاه از سوراخ های کوچک و بزرگ عناوین و موضوعات کم آشنا و گاها ناآشنا، فیلم کوتاه را برای متولیان جشنواره‌های مناسبتی، ابزاری کرده برای پر کردن بیلان کاری ارگان‌ها و سازمان‌ها و …

حال که در این عرصه، نیاز به جشنواره‌هایی با رویکرد اهمیت به ذات هنر و فیلم کوتاه بیشتر شده، جشنواره‌ی فیلم فجر که طی چهار دهه تلاش، عیار سینمای ایران را ارتقا داده، چند سالی است بخش فیلم کوتاه را از بخش های اصلی خود حذف کرده و مسیر مهجور تر شدن این سینمای ریشه‌ای و اصیل را فراهم کرده است.

 به عنوان کوچکترین عضو خانواده شریف فیلم کوتاه درخواست دارم اگر کمکی به این سینما نمی‌کنید، حداقل آن را ویران نکنید.

توفیق امانی (نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه)

با لحاظِ دوباره‌ی فیلم کوتاه در جشنواره فجر به سینمای کوتاه و سینماگران عرصه‌ی فیلم کوتاه احترام بگذارید! مثل همه‌ی جشنواره‌های خوب و درجه یک دنیا که بخش مهمی از اعتبار و دیسیپلین خود را مدیون همین بخش هستند. یعنی درک این موضوع اینقدر دشوار است؟ همین بس فیلمسازی که امروز با فیلم بلندش بیشتر سیمرغ‌ها را زیر بغل میگذارد دیروز کنار گوش شما فیلم کوتاه می‌ساخت و حذف سیمرغِ کوتاه به معنای نادیده گرفتن و به نوعی انکار همین فیلمساز بود. کارِ بسیار دشواری نیست درک و دریافتن تاثیر مستقیم و غیر مستقیم سینمای کوتاه بر روند دگرگونی و پوست انداختن سینمای بلند در یک کشور…

سهیل امیرشریفی (نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه / برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه از سی و چهارمین جشنواره جهانی فجر)

نمی‌دانم دقیقا تعداد فیلمسازان فیلم کوتاه در ایران چند نفر است. این روزها مرتب از هم صنفی‌ها می شنوم حدود هفتصد نفر به نمایندگی از چند هزار نفر نامه‌ای که برای افزودن سیمرغ به بخش ملی جشنواره فجر نوشته شد را امضا کرده اند. من هم امضا کرده‌ام. از خودم می‌پرسم در صورت بازگشت سیمرغ فیلم کوتاه به جشنواره‌ی فجر، چند نفر از این هفتصد نفر اقبال دارند که سیمرغ ببرند؟ خیلی عدد کوچکی می‌شود نه؟

برای من جشنواره و جایزه معین کننده‌‌ی ارزش و اعتبار فیلم و فیلمساز نیست. چه برای خودم، چه غیر. حتما از گرفتن هر جایزه‌ای خوشحال می شوم اما معتقدم هیچ فیلمی یا فیلمسازی از جشنواره ای اعتبار نمی‌گیرد. اعتبار فیلم‌ها و فیلمسازان را تاریخ معین می‌کند، نه جشنواره‌ها. اما قطعا اعتبار جشنواره‌ها به فیلمسازهاست. اعتبار جشنواره کن به کشف برگمان، داردن‌ها، هانکه، کیارستمی و غیره است. فیلمسازانی که در تاریخ جاودان شده‌اند. جایزه‌ای‌ که از آن جشنواره گرفتند هم کنار نام آنها جاودان شده است.

سینمای ایران قرار است بمیرد؟ فیلمسازی در ایران بناست با نسل فعلى فیلمساران حرفه‌ای تمام شود؟ حاشا! حتما باز هم استعدادی در حد کیارستمی، گلستان، شهید ثالث، بیضایی، تقوایی و … خواهد آمد. بگذارید افتخار کشف آن استعدادِ آتی از آنِ جشنواره فجر باشد. بگذارید در ویترین افتخارات جشنواره‌ی فجر باشد که اولین جایزه‌ی مهم زندگی آن فیلمساز را داده است و کاشف استعدادش بوده است. بگذارید اولین جایزه‌ی مهم زندگی‌‌اش را از کشور خودش بگیرد. این ظلم را در حق این جشنواره نکنید. چون اگر یکى از آن هفتصد یا چند هزار فیلمسازِ فیلم کوتاه، روزگاری استادی شد در حد کیارستمی، بخشی از افتخارش از آنِ جشنواره‌ای است که او را برای اولین بار دیده است.

ایران انتظام (کارگردان فیلم کوتاه / عکاس سینما)

فیلم کوتاه به درد هیچ کوفتی نمی خورد. تا زمانی که پدرت در بیاید و فیلم بلند بسازی. تا اثبات کنی  بهتر از خیلی‌ها فیلم می سازی. بعد از آن، فیلم  کوتاهتو  به زور از صندقچه‌ات در می آورند و بی‌مناسبت در هر جشنواره‌ی بی‌ربطی نمایش می‌دهند. دیگر چه لذتی دارد؟ این فیلم‌های کوتاه لعنتی شده آینه‌ی دق. هر زمان که دوباره آن را می‌بینی نمی‌دانی باید بخندی، بگریی … . این روزها دوستان فیلمساز همه شده‌اند شبیه مونالیزای خودمان. حیف آن صندقچه هایی که هرگز باز نمی شوند.

فرهنگ آدمیت (تدوینگر فیلم کوتاه)

سه دلیل عمده براى این حضور از طرف بچه هاى کوتاه احساس مى شود:

اول: دلگرمى به جهت تشویق و جایزه و حرفه اى نگاه کردن در مورد فیلم کوتاه.

دوم: حضور و تماس و معاشرت با اهالى فیلم بلند و ایجاد ارتباط بین سینماى دگر اندیشه و سینماى بدنه براى ورود فیلم سازان مؤلف به سینماى ایران.

سوم: جشنواره‌اى با سابقه‌ى فجر، بدون حضور فیلم کوتاه یعنى جشنواره‌ای بدون هدف گذارى براى یافتن استعدادهاى تازه‌ى سینما. این مطلب عملا در جشنواره‌هاى بزرگ دنیا روال نبوده و نخواهد بود.

مهدی آقاجانی (فیلمساز فیلم کوتاه)

در جشنواره‌ی فیلم فجر مانند بسیاری دیگر از جشنواره‌های معتبر جهانی، علاوه بر رقابت در بخش بهترین فیلم یا بهترین کارگردانی، بخش‌های تخصصی مانند گریم، صدابرداری، طراحی صحنه و غیره نیز در آن به رقابت در می‌آید. این مسئله به درستی، به آگاهی مخاطب و دست اندرکاران سینما برای یادآوری اعتبار و ارزش تمامی این بخش‌ها و تخصص‌ها در شکل گیری کلیت سینما کمک می‌کند. حال آیا می‌توان نقش فیلم کوتاه را چه به شکل مستقل آن و چه به عنوان نقطه شروعی برای فیلم بلند، در جهت رسیدن به سینمایی قدرتمند و ملی فراموش کرد؟ آیا جشنواره فیلم فجر به عنوان مهمترین و پرمخاطب ترین جشنواره سینمای ایران، بهترین موقعیت برای آشنایی و معرفی فیلم کوتاه درکنار دیگر قالب ها و تخصص های سینما نیست؟ سوال از برگزارکنندگان محترم جشنواره‌ی فجر این است، با چه منطقی می‌توان خلاف رویه‌ی اکثر جشنواره‌های خارجی و معتبر، بخش فیلم کوتاه را که چندی پیش در این جشنواره تنها یک سیمرغ داشته حذف کرد؟ حتی به اعتقاد من بایست تعداد سیمرغ و جوایز بیشتری هم برای فیلم کوتاه و در بخش های مختلف آن (اعم از انیمیشن، داستانی، مستند و تجربی) در نظر گرفت. این خواسته تنها به هدف ایجاد اهمیت و جدیت فیلم کوتاه است و نه برای اهمیت جوایز آن برای فیلمسازان کوتاه.

قطعا حضور و رقابت این بخش در جشنواره‌ی فجر اعتباری دو جانبه برای هر دو به ارمغان می آورد، که نمی‌توان از آن گذشت. حرف آخر اینکه اگر توجیه مسئولان این جشنواره برای حذف بخش کوتاه در جشنواره جهت استقلال فیلم کوتاه است، باید بدانند که با این حرکت تنها به طرد و نادیده شدن آن کمک خواهند کرد و بس.

محمدرضا جهان پناه (مدیر فیلمبرداری آثار کوتاه و سینمایی)

سیمرغ بدون همه‌ی مرغ‌ها معنایی ندارد. اگر تونستید بگید ۲۹ مرغ اون موقع می‌تونید جایزه‌ی فیلم کوتاه را حذف کنید. مگر سینما بدون فیلم کوتاه معنا دارد؛ که سینمای ملی ما فیلم کوتاهش قابل ارزیابی در مهمترین جشنواره ملی آن نباشد؟

مسعود حاتمی (نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه)

از روزى که سینما به معنای امروزى‌اش خلق شد، جهان فیلم کوتاه را به عنوان مدیومى جدى از مدیوم‌هاى سینما معرفی کرد. شاید گام اولى که باید برداریم متوجه کردن مدیران و مسئولین به همین موضوع ساده است:”فیلم کوتاه سینما است”. با نگاهى حتى نه موشکافانه به جشنواره هاى بزرگ دنیا و حضور پررنگ و پر اهمیت فیلم کوتاه در این جشنواره ها میتوان فهمید که سینماى جهان براى فیلم کوتاه جایگاهى والا قائل است. باید این نکته را در نظر گرفت سینما ابداع ما نیست بلکه صنعت – هنرى وارداتى است. پس حداقل بیایید ببینیم رفتار خود آنهایى که سینما را آفریده‌اند با فیلم کوتاه چیست. لازم است یادآوری کنم فیلمسازان فیلم کوتاه از نظر آمارى در سالهاى اخیر بیشترین افتخار در عرصه‌ی بین الملل را براى سینماى ایران به ارمغان آورده‌اند. آیا حضور این فیلمسازان در جشنواره‌ی فیلم فجر، به فجر اعتبار نمی دهد؟ مگر غیر از این است که جشنواره‌ها از فیلمسازانى که در آن شرکت مى‌کنند اعتبار مى‌گیرند؟ شاید فکر می‌کنید جشنواره فیلم کن به خاطر شهر ساحلى‌اش اعتبار جهانی دارد؟! یا جشنواره‌ی فیلم برلین به خاطر شهر تاریخى‌اش. هرچند که مطالب بسیارى می‌توان در این باره گفت ولی زیاده‌گویى نمى‌کنم و باز یادآورى مى‌کنم که بخش زیادى از فیلم‌های کوتاه ایران با پول همین دولت ساخته می شود. پس چرا از فیلمهایى که با پول خودتان می‌سازید حمایت نمى‌کنید؟

پیمان حقانی (نویسنده و کارگردان فیلم‌های کوتاه و سینمایی)

فیلم کوتاه حیطه‌ی جوان‌ترهاست. و امروز سینما دست پدران و مادران و برادرهای بزرگ‌ترِ آنهاست. آینده‌ی سینمای حرفه‌ای متعلق به همین جوان‌هایی است که امروز فیلم کوتاه می‌سازند.

پس نادیده گرفتن فیلم کوتاه در مهم ترین رویداد سینمایی سال به چه معناست؟ نادیده گرفتن و تضعیف نسل جوان و در نتیجه آینده‌ی سینمای ایران.

 
میرعباس خسروی نژاد (فیلم ساز فیلم کوتاه)

جناب حیدری عزیز، شنیده‌ام یکی از سیمرغ‌هایتان را سالهاست در قفس نگه می‌دارید و اجازه پرواز نمی دهید … سیمرغ کوچکی که سالهاست پر در آورده و پریدن را به خوبی آموخته است … از چه رنجیده‌ای که اجازه نمی دهی سیمرغ‌تان بعد از هفت سال به پرواز درآید؟ ما فیلم سازان فیلم کوتاه با افتخار می‌خواهیم سیمرغ تان را از قفس آزاد کرده و به پرواز درآوریم … چرا دیدن پرواز سیمرغ‌تان را از نگاه مشتاق چند هزار فیلمساز فیلم کوتاه محروم می‌کنید؟

در زمانه‌ای که همه به دنبال جذب نگاه‌ها و توجه بیشتراند و هزینه می‌کنند برای آن، چرا دیدن پرواز سیمرغ‌تان را از این همه شور و اشتیاق صادقانه و صمیمی محروم می‌کنید؟ مگر فیلم کوتاه وزنه ای‌ست به پایِ سیمرغ‌تان که اجازه نمی دهد بالاتر بپرد؟ مگر سعید جانِ روستایی که سال گذشته بیشترین سیمرغ‌تان را به پرواز درآورد از همین بچه‌های فیلم کوتاه نبود؟

پرواز سیمرغ هایتان به سلامت باد اما، سیمرغ فیلم کوتاه‌تان دلتنگ پرواز است … آن را دریابید …

بهمن دادفر (فیلمساز فیلم کوتاه)

فیلم کوتاه جانِ سینماست. فیلم کوتاه هنری‌ترین و ارزشمندترین اثر سینمایی‌ست. حذف فیلم کوتاه و ندیدن آن، یک جامعه فرهنگی و هنری را عقب‌مانده نشان می‌دهد. فیلمسازان بزرگی چون کیارستمی، تقوایی، بنی اعتماد، عیاری، سینایی، شهبازی، فرهادی، مجیدی و امثالهم که امروز افتخار سینمای ایران و جهانند سینمایشان را با فیلمسازی کوتاه آغاز کرده‌اند و امروزه فیلمسازان‌ِ هنرمند سینمای بلند که به آنها می‌بالیم و همه‌ی ایران و جهان ستایششان می‌کنند اصالتا فیلمسازان کوتاه هستند، فیلمسازانی همچون مجید برزگر، شهرام مکری، محسن امیر یوسفی، آیدا پناهنده، بیژن میرباقرى، شهاب رضویان، نقی نعمتی، محمد شیروانی و اسامی دیگر که در این یادداشت کوتاه اگر بخواهم نامشان را بنویسم طولانی می‌شود.

در دولت گذشته مدیران ناکارآمد سهمیه‌ی فیلم کوتاه را حذف کردند و جشنواره‌ی فجر را به یک جشنواره‌ی کم اهمیت و بی رمق تبدیل کردند. اما علامت سوال بزرگ این است که چرا مدیران دولت تدبیر و امید علاقمندند جشنواره‌ی فیلم فجر این چنین بی‌ارزش و بی‌خاصیت برگزار شود؟ شاید می‌خواهند فیلمساز فیلم کوتاه را تحقیر کنند و آن امیدى که وعده‌اش را دادند همین کشتن و از بین بردن روحیه‌ی جوانان خلاق، مستعد و هنرمند است؟!

در کشور فرانسه بزرگترین و مهمترین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه بنام “کلرمونت فراند” وجود دارد اما در جشنواره‌ی فیلم کن به فیلم کوتاه نخل طلا می‌دهند. در آلمان با وجود فستیوال‌های بزرگی چون جشنواره‌ی فیلم کوتاه اوبرهازن، در جشنواره‌ی فیلم برلین جایزه‌ی فیلم کوتاه‌شان جزو جوایز اصلی‌شان است. در ونیز نیز چنین است. در روتردام همینطور و این داستان در مهمترین جشنواره‌های دنیا ادامه دارد. و اما در کشور عزیزمان با وجود جشنواره‌ی نه چندان مهم فیلم کوتاه تهران که سرتاسر دولتی‌ست باز هم در جشنواره‌ی ملی فجر اهدای سیمرغ فیلم کوتاه لکه‌ی ننگ است و فیلمساز فیلم کوتاه بی ارزش!

مدیران سینمایی کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی قطعا می‌دانند که نباید کشورشان و جامعه‌ی هنری و فرهنگیشان منفعل باشند. اما ما چرا به این انفعال علاقه داریم؟ چرا کسى یافت نمی‌شود که به این سوال مهم پاسخ دهد و یک جماعت را از سر در گمی و یاس نجات دهد؟!

علی درخشنده (کارگردان فیلم کوتاه)

فیلم کوتاه جایگاه موجزگویی، خلاقیت و تجربه‌گرایی است. فیلم‌های نخست تاریخ سینما کوتاه بوده‌اند. خیلى از فیلمسازان بزرگ جهان و ایران سینما را با فیلم‌های کوتاه آغاز کرده‌اند. امروزه جشنواره‌های بسیار بزرگى در جهان وجود دارد که در کنار رقابت فیلم‌های بلند، بخش فیلمهای کوتاه نیز برگزار کرده و جوایز بسیار ویژه‌ای را به استعدادهای جوانشان اهدا می‌کنند. با این حال جاى تاسف دارد که در برترین اتفاق سینمایى کشور عزیزمان ایران (جشنواره‌ی فجر) اثرى از فیلم کوتاه به چشم نمى خورد، آنهم آثار فیلمسازان جوان و خلاقى که در جشنواره‌هاىِ بزرگ جهانى خوش درخشیده‌اند!

کمى مهربان‌تر باشیم و فرصتى بدهیم براى دیده شدن این جوانان، چرا که تاریخ ثابت کرده است فیلمسازان بزرگى از این عرصه پا به سینماى بلند گذاشته‌اند.

محسن رمضان زاده (کارگردان فیلم‌های کوتاه / تهیه کننده و کارگردان آثار مستند / برنده دیپلم افتخار بهترین پژوهش علمی و فرهنگی از بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر)

نادیده انگاشتن فیلمسازان جوان در دوران مدیریت فعلی سازمان سینمایی، پدیده‌ای است که بایستی ساعتها وقت صرف آن کرد و ابعاد گسترده آن را بررسی نمود. یکی از مصادیق بارز این موضوع، حذف فیلم کوتاه از جشنواره‌ی فیلم فجر است آنهم پس از قولی که جناب ایوبی در سال گذشته داده بودند. به جناب ایوبی باید گفت که فیلمسازان جوان کاسه‌ی صبرشان لبریز شده حتی آنانکه صبر ایوب داشته‌اند! لطفا کلید تدبیر و امید را قبل از آنکه به شعاری منسوخ شده و باستانی تبدیل شود به کار گیرید و این ابتدایی‌ترین خواسته را جامه‌ی عمل بپوشانید. “عمل”، مدیریت محترم سازمان سینمایی نه “حرف”!

ایرج سالاروند (فیلمساز فیلم کوتاه)

سینما با فیلم کوتاه شروع شده است و فیلم کوتاه همیشه بزرگترین و مهمترین آزمایشگاه و لابراتور سینما به شمار رفته است. از اولین روزهای شروع سینما و همزمانی ورودش به ایران، فیلم‌های کوتاه آغاز راهی بوده است که سینمای ایران را تا به امروز امتداد حیات داده است و اگر قبول کنیم که جشنواره‌ی داخلی فجر ویترین مهم کلیت سینمای ایران ا‌ست، نیاز ضروری و حیاتی‌اش حضور بخش فیلم کوتاه در آن می‌باشد. امروز فیلم کوتاه ایران در اوج بالنده‌گی‌اش قرار دارد و بیشترین افتخارات داخلی و خارجی و تربیت نیرو حاصل موجودیت آن است. بنابراین جا دارد که تصمیم گیرندگان جشنواره‌ی فجر با نگاهی قوام‌یافته و چشم‌اندازی آگاهانه، بی‌مهری به فیلم کوتاه را کنار گذاشته و با توجه به این پتانسیل، به ریشه‌های سینمای ایران بیشتر ارج و احترام بگذارند.

سالم صلواتی (نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه و سینمایی)

مساله‌ای که همواره دامنگیر جشنواره‌ی فجر بوده و تبدیل به معضل بزرگی شده است، نبود یک مدیریت طولانی مدت مثل بسیاری از جشنواره‌های مهم دنیا است. همین باعث می‌شود که بعد از یکی دو سال با آمدن و رفتن هر دبیری، و بدتر از آن آمدن و رفتن دبیرهایی با گرایشهای سیاسی (در هر دوره ریاست جمهوری) عملاً جشنواره دستخوش برنامه ریزی کوتاه مدت سلیقه‌ای باشد. امسال یک دبیری با تیم مشاوران خود چند تندیس از جشنواره حذف و چند تندیس دیگر با توجیهات خود به آن اضافه می‌کنند و طی چند سال بعد دبیری دیگر با تیم مشاوران خود که از لحاظ سلیقه و گرایشهای سیاسی نقطه مقابل تیم قبلی هستند، تندیس‌ها را دوباره با چیدمان دیگری می چیند، این یعنی جشنواره‌ای که نه برنامه‌ی طولانی مدت آینده نگری دارد و نه فیلمساز می‌تواند اعتمادی به رویه‌ی آن جهت حضور داشته باشد.

داستان حضور بخش فیلم کوتاه در جشنواره‌ی فجر دقیقاً همین است. بخشی که در جشنواره‌های خوب و الف دنیا جزئی لاینفک از برگزاری آنها بوده و با وجود جشنواره‌های خوب مختص به فیلم کوتاه در کشورهایشان، تشخص حضور فیلم کوتاه در اعتبار بخشی به جشنواره‌هایشان را نادیده نگرفته‌اند. همان چیزی که در جشنواره‌ی فیلم فجر با نبود درک و شناخت لازم، همیشه از نواقص برجسته‌ی آن به حساب آمده است.

علی عسگری / فرنوش صمدی (کارگردان‌های فیلم کوتاه)

این روزها که بیشتر به جشنواره‌های کوچک و بزرگ سر می‌زنیم، بیشتر متوجه اهمیت نگاه مدیران این جشنواره‌ها به حضور فیلم‌های کوتاه در آنها می‌شویم. همین بس که بدانیم جشنواره‌ی کن که مهمترین جشنواره‌ی فیلم دنیاست، نه تنها بخش فیلم های کوتاه دارد، بلکه از هجده سال قبل به منظور یافتن استعدادهای نو بخش فیلم‌های کوتاه دانشجویی را به بخش رسمی اضافه کرد و در این سالهای اخیر فیلمسازان مهمی را به دنیا هدیه کرده است. به عنوان مثال جین کمپیون و نوری بیلگه سیلان ابتدا در بخش فیلم‌های کوتاه مطرح شدند و بعدتر هر دوی آنها موفق به دریافت نخل طلا شدند و اکنون جزو تاتیرگذارترین فیلمسازان دنیا هستند. این در حالی است که در طول جشنواره، بازار فیلم کوتاه یا شورت فیلم کرنر نیز وجود دارد و ورکشاپ های بی‌شماری توسط مسئولان برگزارکننده‌ی جشنواره برای علاقه‌مندان فیلم کوتاه ترتیب داده می‌شود.

ای کاش مسئولان برگزاری جشنواره‌ی فجر به جای الگوبرداری فرش قرمز از جشنواره‌های فرنگی، به فکر این گونه الگوبرداری‌ها نیز باشند. حذف سیمرغ فیلم کوتاه در نوع خود بی‌سابقه است و هرگز در تاریخ صد و اندی ساله‌ی سینما در هیچ رویداد سینمایی این اتفاق نیفتاده است، چرا که حذف این بخش به همان اندازه ابزود و غریب است که مثلا بخش فیلمنامه حذف شود! واقعیت این است که برای فیلم‌سازان فیلم کوتاه حضور در یک رویداد مهم سینمایی مانند جشنواره فجر تنها یک حضور نیست، بلکه قرار گرفتن نامشان در کنار نام بزرگان سینمای ایران انگیزه‌ای چند برابر برای ادامه‌ی حیاط هنری آنهاست.

حذف سیمرغ بلورین فیلم کوتاه به معنای حذف فیلم کوتاه است و به عبارتی حذف فیلم ساز فیلم کوتاه است. بیایید صادق باشیم و با خود تعارف نکنیم. جشنواره فیلم کوتاه تهران علیرغم اهمیتش در بین اهالی فیلم کوتاه همچنان جزو رویدادهای هنری مهم کشور قلمداد نمی‌شود. درخواست اهالی فیلم کوتاه ساده است. “سیمرغ فیلم کوتاه را به جشنواره بازگردانید.”


هادی علی‌پناه (منتقد فیلم کوتاه / مدیر سایت تخصصی فیلم کوتاه فیدان)

حواسمان هست کجا، چه نهال‌هایی جوانه زده‌اند؟

(یا یک دلیل بانمک برای اینکه چرا باید فیلم کوتاه به جشنواره‌ی فیلم فجر بازگردد)

بیایید برای لحظه‌ای برویم در جلد کسانی که تصمیم گرفتند فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر حذف شود. تا جایی که حافظه‌ام یاری می‌کند گله و شکایت بر سر این بود که فیلم‌های کوتاه حاضر در جشنواره فجر در سالنی کوچک و عمدتا بدون تماشاگر اکران می‌شدند. یعنی در واقع تنها تماشاگران آن‌ها عوامل همان فیلم‌ها بودند و شاید تک و توک دوستان روزنامه‌نگار و فیلم‌سازی که آن هم نه از روی علاقه و کنجکاوی که بیشتر به دلیل دعوت فیلم‌سازان همان فیلم‌ها در سالن کوچک و خلوت نمایش حاضر می‌شدند. از طرفی مدیران وقت انجمن سینمای جوانان ایران که برگزار کننده جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه بودند ادعای این را داشتند که خب: فیلم کوتاه جشنواره معتبر و اختصاصی خودش را دارد، پس چه نیازی هست به اکران در سالن کوچک و خلوت کاخ جشنواره فجر. پس در واقع حذف فیلم کوتاه از جشنواره فجر یک راه چاره بُرد بُرد مدیریتی بود. از طرفی صدای شکایت‌ها و گله‌گذاری‌های فیلم‌سازان فیلم کوتاه می‌خوابید و از طرف دیگر هویت و اعتباری به جشنواره فیلم کوتاه تهران اعطا می‌شد. که تنها جشنواره باشد و جایزه‌اش هم ردیف سیمرغ فجر بشود. حالا اما مسئله اینجاست که پاک کردن صورت مساله همیشه به معنای یافتن جواب مساله نیست و از طرفی جشنواره‌ی فیلم کوتاه و یا هر جشنواره‌ی دیگری با انحصار طلبی و وام گرفتن از جای دیگری معتبر و منحصر نشده و نمی‌شود. حالا هنوز هم اگر درون جلد دوستانیم و بیرون نجهیده‌ایم، با این کار دردسر خودمان را کم کرده‌ایم. صادق باشیم!

حالا اگر ماجرای هویت و اعتبار جشنواره فیلم کوتاه تهران را کناری بگذاریم. که نه اعتباری افزود و نه هویتی دست و پا. کنار رفتن فیلم‌های کوتاه از دیدرس تنها نوراکن، ویترین، فستیوال ــ یا هر چیز دیگری که اسمش را می‌گذارید ــ سینمای ایران، هزارتوی رسیدن به سینمای بلند را برای فیلم‌سازان فیلم کوتاه عمیق‌تر کرده و تاریک‌تر. صادق باشیم. هنوز هم کسی حوصله دیدن فیلم‌هایی را ندارد که نه آدم‌هایش معروف‌اند و نه پولی برمی‌گردانند. برای ما هم که عادت کرده‌ایم همه چیز را شیر فهممان کنند و چند بار گوشزد، سخت است حواس جمع کردن و فهمیدن ایجاز و ایما. حالا ما که اصلا منظورمان تهیه‌کنندگان سینمای بلند و نشریات تخصصی سینمایی نیست اما، در این فضای الکن و خالی طبعا باید کوبیدن بر طبل توخالی اخبار اغراق شده و حتی دروغ بشود راه چاره. خودمانیم خواندن تیتر اخبار ساده‌تر است از دیدن فیلم‌ها، وقت کمتری هم می‌گیرد.

یکی از اصلی‌ترین دلایل معتبرترین جشنواره‌های فیلم در جهان برای برگزار کردن بخش مسابقه فیلم کوتاه یافتن صداهایی نو و فیلم‌سازانی تازه نفس است برای پی گرفتن زاویه دید و رویکردشان به مدیوم و هنر سینما. پس عملا جشنواره‌ای با ساختار جشنواره فجر ــ فرض محال را بگیریم بر بی‌نقص بودن جاهای دیگرش ــ عملا باید با برگزاری بخش رقابتی فیلم کوتاه به دنبال تازه نفس‌هایی برای ادامه مسیر سینمای ایران باشد. کمی اگر واقع بین باشیم و قانع، فیلم‌های کوتاهی می‌توانند راهی فجر و سودای سیمرغش شوند که فیلم‌سازانشان به بلوغ و آمادگی لازم رسیده باشند. فجر بشود آخرین مرحله. سکوی پرش نهایی. جایی که در نهایت نشریات و منتقدینش معرفی کنند و تهیه‌کنندگان و حرفه‌ای‌هایش بستر سرمایه‌گذاری مورد علاقه‌شان را بیابند. امکان‌های جدید، آدم‌های جدید.

پس اگر بخواهم واضح‌تر و راحت‌تر حرف بزنم. فیلم‌های کوتاهی که با برنامه و کیفیتی مناسب در فجر به نمایش درمی‌آیند می‌توانند با توجه ویژه رسانه‌های تخصصی و معرفی درست و اصولی به تهیه‌کنندگان سینمای بلند، از مسیر توانایی‌های فیلم‌سازانشان که اتفاقا به خوبی در فیلم‌هایی که ساخته‌اند نمود دارد، وارد مرحله‌ی بعد و چرخه سینمای بلند شوند. بیایید صادق باشیم. در بین فیلم‌سازان فیلم کوتاه باسابقه که عمری فیلم کوتاه ساخته‌اند و مدت‌هاست آماده ورود به سینمای بلند هستند، استعداد درخشان کم نداریم. خیلی بیشتر از دو سه استعدادی که خوشحالید از کشفشان! خیلی بیشتر.

حالا، فیلم کوتاه از جشنواره فجر حذف شود چون ناتوانیم به نمایش و عرضه‌ی با کیفیت آن. و بعد از چند سال غیبت جلوی این ضرر را نگیریم چون وقت و حوصله تغییر روند را نداریم. یا فکر می‌کنیم سعید روستایی‌ها و آیدا پناهنده‌ها ناگهان خودشان پیدایشان می‌شوند و می‌آیند بلاخره؟

باور کنید انرژی و هزینه‌ای که بسیاری از جوان‌های با استعداد صرف باز کردن درهای بسته دفاتر تهیه‌کننده‌ها می‌کنند نیرویی است که باید صرف خلق هنر شود. و تمام هدف از برگزاری جشنواره‌ها فراهم کردن مسیر درست است برای جاری شدن و به ثمر نشستن این استعدادها. حواسمان هست کجا، چه نهال‌هایی جوانه زده‌اند؟ نه. حواسمان نیست!

فرود عوض پور (کارگردان فیلم کوتاه)

«فیلم کوتاه در خانه جایی ندارد!»

وقتی برای کسب پروانه ساخت به سازمان سینمایی مراجعه کنید، خیلی تعجب خواهید کرد که چقدر به فیلم کوتاه و جوایزی که گرفته‌اید توجه می‌کنند و یکی از شروط دریافت پروانه ساخت منوط به این مهم می‌باشد. وقتی حضور فیلم کوتاه در جشنواره‌ای مثل فجر و گرفتن سیمرغ از این جشنواره اعتبار ویژه‌ای دارد، دیگر نمی‌دانم حذف سیمرغ فیلم کوتاه از آن به چه معنی می‌باشد! آیا معنی آن این است که فیلم کوتاه باید فقط در جشنواره‌های جهانی بدرخشد؟ یا اینکه دیگر اصلا مهم نیست فیلم کوتاه بسازی و برای ورود به سینمای حرفه‌ای مورد ارزیابی قرار بگیرد؟

از این که بگذریم خیلی از فیلمسازان عرصه‌ی فیلم کوتاه که قصد ورود به دنیای حرفه‌ای را ندارند، آیا دیگر انگیزه‌ای برای تلاش در این حوزه خواهند داشت؟ باری این حذف فقط یک حرکت ساده‌ی معمولی نیست، نتیجه‌ای دارد که از همین الان مشخص است و در پی این بی‌مهری فیلم کوتاه می‌داند که دیگر در این خانه جایی ندارد!

مهدی فردقادری (نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه و سینمایی)

آیا اتفاق بدی است که فیلمسازان فیلم کوتاه در جشنواره‌ی فجر توسط تهیه‌کننده‌گان رصد شوند؟ آیا اختصاص چند سانس به فیلم کوتاه در فجر، برنامه‌های این فستیوال را به هم می‌زند؟ آیا دیده شدن آثار فیلمسازان کوتاه توسط تماشاگران و منتقدان جشنواره، کمکی بزرگ برای کارگردانان آینده سینمای ایران نیست؟ آیا بسیاری از فیلمسازان شاخص ایرانی و بین‌المللی از فیلم کوتاه کار خود را آغاز نکرده‌اند؟ آیا حذف فیلم کوتاه بی‌توجهی به بزرگترین حوزه انسانی سینما نیست؟ آیا بسیاری از فیلم‌های کوتاه ایرانی قابلیت حضور در مهمترین جشنواره‌ی کشور را ندارند؟ آیا فیلم کوتاه قدرت تاثیرپذیری و تاثیرگذاری بر روی جامعه را ندارد؟ آیا مسئولین وظیفه توجه و حمایت از فیلم کوتاه را ندارند؟ آیا فجر، جشنواره‌ای سینمایی نیست؟ آیا فیلم کوتاه، سینما نیست؟؟؟

احسان فولادی فرد (کارگردان فیلم کوتاه / تهیه کننده سینما)

در خانه جشن است، اما بزرگترها جوانان را به خانه راه نمی‌دهند، می‌گویند میهمان داریم، جا نیست، این ده شب را توی کوچه بمانید. آنها یادشان رفته این خانه، این جشن، این جشنواره، جشن همه‌ی ما است، میهمان و میزبان خود ماییم، همه‌ی ما. فیلم کوتاه و بلند و مستند و تجربی همه اهالی سینما هستند، کسی بیگانه نیست. این درها را باز کنید، برای همه‌ی ما جا هست اگر مهربان‌تر بنشینیم.


کاوه قهرمان (کارگردان و تدوینگر فیلم کوتاه)

نگاهی اجمالی به بزرگترین جشنواره‌های سینمایی دنیا همچون کن، برلین، ونیز و … یا مراسم بزرگ سینمایی همچون اسکار و بفتا و … نشان می‌دهد که همگی همواره فیلم کوتاه را به عنوان یکی از بخشهای اصلی و رقابتی در خود داشته‌اند. اینها همگی بزرگترین رویدادها و اتفاقات سینمایی سال کشورهای خود و حتی جهان هستند و فیلم کوتاه هم بخشی از این اتفاق است، گرچه که به علت ماهیت خاص و هنری آن طبعا در همین جشنواره‌ها هم مخاطب کمتری دارند و قرار نیست آن زرق و برق سینمای بلند و ستارگانش را داشته باشند‌، اما در هر حال حضور دارند.

اما از آنجا که ما همیشه تافته‌ی جدا بافته ایم‌، چند سالی است فیلم کوتاه را از بزرگترین جشن و رویداد سالانه‌ی سینمایمان یعنی جشنواره‌ی فیلم فجر کنار گذاشته‌ایم، آن هم با این بهانه‌ی ساده انگارانه که فیلم کوتاه جشن و جشنواره‌ی تخصصی خود را دارد. مگر فرانسه کلرمون و آلمان هامبورگ و اوبرهاوزن را ندارد؟ شاید آنها مفهوم تخصصی بودن را نمی‌فهمند!

مساله این نیست که ما فیلم کوتاهی‌ها تشنه‌ی سیمرغ و اکران مهجور فجر باشیم. مساله‌، مساله‌ی احترام است. در جایی که قرار است با ویترینی از محصولات و برآورد سینمایی سالِ یک کشور روبرو باشیم، حذف فیلم کوتاه از این ویترین به معنای حذف از جریان فیلمسازی کشور است و انجام این حرکت از سوی مسئولان سینمایی کشور چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ آیا معنایش این است که فیلم کوتاه فرزند ناخوانده‌ی این سینماست و ما آن را نمی‌خواهیم و بدمان نمی آید خیلی آرام و بی سر و صدا این فرزند ناخوانده را پشت در بگذاریم؟

در شکل خوشبینانه‌اش امیدوارم این طور باشد، که این سکه روی دیگری نداشته باشد. مثلا اینکه ما تاب تحمل دیدن این میزان جسارت و نوآوری و آزمودن زبانهای جدید را در فیلم‌های کوتاه نداریم. نمی‌خواهیم فیل