تاريخ: 2/10/1403 - ساعت: 20:55

وبلاگ

• طراحی صحنه وهم آور «کوپال»، سنخیتی با جریان روز سینمای ایران ندارد.

29/7/1395

گفتگو با "محمد اکبری" طراح صحنه فیلم سینمایی «کوپال» / روزنامه بانی فیلم مورخ 26 مهرماه 1395



محمد اکبری متولد 1355 است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناس تئاتر و کارشناسی ارشد معماری به پایان رسانده است. وی فعالیت هنری خود را از 1368 به‌عنوان طراح صحنه، بازیگر و کارگردان بیش از 40 تئاتر صحنه‌ای، 4 فیلم کوتاه، 2 فیلم سینمایی و 2 تئاتر تلویزیونی آغاز کرده است. بهانه گفتگوی ما با وی به اتمام رسید مراحل تولید و آماده نمایش شدن فیلم سینمایی «کوپال» اولین ساخته بلند کاظم ملایی است.

اول‌ از همه بفرمائید که فیلم کوپال در مورد چیست و قرار است چه مفهومی را به مخاطبش منتقل می‌کند؟

کوپال روایتی است دیگرگونه از جدل بین شمایلی به نام انسان و گمشده‌ای به نام انسانیت، بگذارید بگم آدمیت. و درست که در پایان طبق روال، پیروز این میدان باز همان انسان یکه خور و یکه دار این کره خاکیست ولی این بار او انسانیت را جایی خارج از چارچوب جسم و جان و روابط خود و همنوعانش، و با طراوت و تلاوتی دیگر از کلماتی چون ایثار، فداکاری، گذشت و از خود گذشتگی می‌یابد. نگاهی بدیع، نو و تماشایی که کوپال رو از سایر فیلم‌ها متمایز و دیدنی‌تر می‌کند. پیشنهاد ویژه من برای دیدن فیلم در جشنواره فیلم فجر امسال دیدن کوپال است. باور کنید تجربه ایست منحصربه‌فرد برای مخاطب. بی‌شک.

به‌عنوان مشاور هنری و طراح صحنه فیلم بفرمائید که این پروژه چه ویژگی‌های مهمی داشت؟ شما با استناد به چه مواردی کار طراحی خودتان را آغاز کردید؟ طراحی و اجرای صحنهٔ این فیلم چه مدت طول کشید و در این راه چه مسائل و مشکلاتی داشتید؟ و به نظرتان با دیدن و درک طراحی صحنه فیلم‌های مانند کوپال چه تجربه‌های تازه‌ای به سینمای ایران افزوده می‌شود؟

گذشته از شخصیت و کاریزمای خود کاظم ملایی به‌عنوان یک دوست و هنرمند با ذوق و اندیشه، در مرحله اول فیلم‌نامه این فیلم فوق‌العاده بود. کلاس درسی پر از جزئیات برای فراگرفتن و آموختن. ایده بکر و اولیه فیلم و بسط و گسترشش در طول فیلم‌نامه و تعلیق مخاطب میان خیال و واقعیت، ستودنی است، بماند که با سوژه ملتهب و مضطرب این روزها هم دست و پنجه نرم می‌کرد: محیط‌زیست و دغدغه حفظ آن. سابقه موفق و درخشان کارگردان در آثار قبلی، وجود گروهی حرفه‌ای، زیرمجموعه سینمای مستقل بودن را هم به عوامل بالا بیفزایید. هرکدام از این عناصر می‌تواند عنصر محرکی باشد برای پیوستن و بودن کنار این پروژه. نظر شما غیر از این است؟

از روز اول و نگاشتن نسخه ابتدایی فیلم‌نامه کوپال جلسات گفتگو و نشست‌های من با کارگردان نیز استارت خورد. یعنی اردیبهشت 94. چالش‌های فیلم‌نامه کنار چالش‌های تولید خبر از سختی و مشقتی می‌داد که سال‌ها باهاش آشنا بودیم و خیلی جاها هم دوستش داشتیم. هم‌زمان با نگارش و تکمیل فیلم‌نامه بازدید از لوکیشن‌های واقعی، عکاسی، سرچ و مصاحبه با آدم‌هایی که از جنس ضدقهرمان فیلم بودند هم به‌موازات انجام می‌گرفت. لوکیشن‌های قصه فیلم‌نامه که قطعی شد دور دوم بازدیدهای من و کارگردان شروع شد و این یعنی مرداد 94. از همه مهم‌تر چون کار قرار بود در سبزوار فیلم‌برداری شود سختی و شیرینی‌های مخصوص به خودش را هم داشت. این را هم اضافه کنم با اینکه فیلم ازلحاظ تماتیک با اهداف سازمانی مثل سازمان محیط‌زیست قرابت داشت و مهر تأیید شورای فیلم‌نامه این نهاد را هم با خود داشت اما از جانب این سازمان دولتی و هیچ نهاد و اداره دیگری موردحمایت مالی قرار نگرفت و این هم از موانع بزرگی بود که باهاش در این مقطع درگیر بودیم. پول. حالا شهریور 94 بود و ما بودیم و فیلم‌نامه‌ای 100 صفحه‌ای پر از جزئیات،1000 قطعه عکس،20 آلترناتیو برای لوکیشن، چندین ساعت مصاحبه ویدیویی و زونکنی پر از نامه‌های اداری و قول و مساعدت‌های همکاری. فیلم با اینکه پروانه ساخت داشت ولی به خاطر صحنه‌آرایی خاص و وهم آورش هیچ سنخیتی با جریان روز و روتین سینمای ایران نداشت و همین نقیصه باعث شد که هیچ تهیه‌کننده دولتی و غیردولتی جرات حمایت از آن را نداشته باشد و زیر بار ریسک ساخت آن نرود. طی یک نشست چندساعته همه‌چیز مشخص و فیکس شد: منابع مالی- تهیه‌کننده – مجری طرح – و تاریخ شروع فیلم‌برداری. گروه دو قسمت شد. گروه اول مستقر در تهران برای بحث تهیه لباس و بعضی آکسسوار خاص و رایزنی‌های لازم و گروه دوم مستقر در سبزوار برای شروع ساخت دکور و وسایل و آکسسوار که این مرحله هم 4 ماه طول کشید. حالا دی‌ماه 94 بود و استقرار گروه برای شروع فیلم‌برداری و شروع مرحله سوم فعالیت خودم و گروه صحنه و لباس کنار سایر دوستان و شروع تولید فیلم سینمایی کوپال. 8 ماه پروسه‌ای طاقت‌فرسا ولی حظ آور.

از ابتدا آنچه در بحث طراحی هنری کوپال با توجه به مضمون فیلم‌نامه که متمرکز بر بحث‌های زیست‌محیطی بنده رو قلقلک می‌داد طراحی صحنه‌ای بود مبتنی بر بازیافت و بازساخت. علاوه برهم راستایی با مفهوم فیلم‌نامه، در مباحث مالی نیز بار کمتری برای تهیه‌کننده و بچه‌های تولید داشت. به جرات می‌توانم بگویم فیلم کوپال خیلی قبل‌تر از بعضی برنامه‌های تلویزیونی، اولین اثر تصویری هست که 70 درصد صحنه آن با مواد بازیافتی و دورانداختنی ساخته شده است. تمام مواد و متریال موجود طی یک بازه زمانی 4 ماهه تهیه، بازطراحی، فرآوری، بازیافت و ساخته شده است. دغدغه‌ای که حداقل بیست سال با آن همراه بوده‌ام و بهترین نتیجه را در فیلم کوپال از آن گرفته‌ام. تجربه‌ای که در سینمای بی‌چیز ایران می‌تواند بهترین گزینه برای بی‌توجهی به صحنه، طراحی، تهیه وسایل و به‌کل تمام مشتقات طراحی صحنه فیلم باشد و به‌شدت آن را برای فیلم‌سازهای مستقل و فیلم اولی پیشنهاد می‌کنم.

در دوره‌ای که بخش مهمی از صحنه فیلم‌ها حاصل جلوه‌های رایانه‌ای است طراحی صحنه به مفهوم فیزیکی به حسی را درون خود دارد که آن را کمتر در صحنه‌های غیرواقعی درک می‌کنیم؟ و به نظرتان باوجود پیشرفت‌های به وجود آمده در طراحی صحنه‌های مجازی طراحی صحنه به شکل فیزیکی آن چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟

یقیناً حس و حال صحنه واقعی را نه برای مخاطب و نه برای بازیگر، کارگردان، فیلم‌بردار.. و سایر عوامل نخواهد داشت. هرچند شاید محصول نهایی منتج با دقت و ظرافت آماده شده باشد و فاصله چندانی با اصل واقعیت و آنچه در صحنه نمود دارد نداشته باشد. بماند که چنین تصوری هم با توجه به امکانات سینمای ایران در بحث جلوه‌های رایانه‌ای کمی دور از دسترس و تخیلی می‌نمایاند. به‌طوری که کیفیت نازل و دم‌دستی یک فیلم ایرانی چه در جلوه‌های ویژه میدانی (special effects) چه جلوه‌های ویژه دیداری (visual effects) با نمونه‌های خارجی آن به‌راحتی قابل تمیز دادن و تفکیک است. نه اینکه هنرمند ایرانی چنین قابلیتی نداشته باشد زبانم لال، که حضور و وجود چنین امکاناتی اخص در جلوه‌های کامپیوتری مثل کامپوزیت، روتوسکوپی، ترکینگ، انیمیشن و.. آن‌چنان گران‌قیمت و پرهزینه درمی‌آید که تهیه‌کننده فیلم یا قید آن را میزند یا به کمترین کیفیت و امکانات داخلی تن می‌دهد. پس بهتر است با ارزش‌گذاری بهتر و بیشتر در بخش طراحی صحنه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین عناصر بصری فیلم تعریف شده در یک نظام تصویری درست و مبتنی بر اصول زیباشناسی ژانر که کارگردان، مدیر هنری و فیلم‌بردار قبلاً بر سر آن توافق کرده‌اند، پول مخاطب را نیز با دیدن صحنه خوب و آراسته همراه با قصه، بازی، کارگردانی، تصویر خوب و درخور.. حلال کنیم.

در طول کار رابطه‌تان با کارگردان و مدیر فیلم‌برداری کار چگونه بود؟ چگونه به تعامل و همفکری می‌رسیدید؟

افتخار من این است که در کوپال با تعدادی از بهترین، فرهیخته‌ترین و متخصص‌ترین عوامل سازنده فیلم در سینمای ایران همکار بوده‌ام.و در این میان مجید گرجیان به‌عنوان مدیر فیلم‌برداری یکی از عالی‌ترین‌هاست. هنرمندی که با درک متقابل، بسیار ظریف و هوشمندانه با تأملی حیرت‌انگیز با صحنه و عناصر بصری چیدمان شده، هم داستان با کارگردان و میزانسن‌هایش و هم‌راستا با عوامل صحنه، باعث و بانی خلق تصاویری شده است چشم‌نواز و شاهکار. کنار این همه پیراستگی باید مناعت طبع، حوصله، بزرگ کرداری و گوش شنوا و لب خندان را هم لحاظ کرد. تمام این موارد است که مجید گرجیان را به مدیر فیلم‌برداری منحصربه‌فرد و نمونه در سینمای ایران تبدیل کرده است. هرکجا هست خدایا به‌سلامت دارش.

مراحل فنی فیلم کی به پایان می‌رسد و آیا به نظر خودتان این فیلم شانس حضور در بخش رقابتی جشنواره فجر امسال را خواهد داشت؟ و با توجه به ویژگی‌هایی که این فیلم دارد آیا این کار می‌تواند در اکران داخلی یا در جشنواره‌های خارجی حضور موفقی داشته باشد؟ به چه دلایلی؟

با توجه به شرایط مواج و گاهی غیرموجه سینمای ایران و صدور هر روزه بخش‌نامه‌ها و قوانین جدید از سوی بانیان و متولیان امر (حذف بخش هنر و تجربه از جشن امسال خانه سینما – یا حذف بخش فیلم اولی‌ها در جشنواره فیلم فجر امسال) چنین حضوری نه‌تنها برای کوپال به‌عنوان اولین فیلم بلند سازنده‌اش که برای فیلم یک کسوت دار سینمای ایران نیز غیرقابل پیش‌بینی است. اما در صورت عدم پذیرش به نظر من این فیلم‌ساز نیست که متضرر شده است بلکه این جشنواره است که ضرر کرده و مثل بعضی از دوره‌ها شاید وقتی به این قضیه پی ببرند و اعتراف کنند که کار از کار گذشته باشد و فیلم در جایی دیگر و جشنواره‌ای دیگر با توجه به قابلیت‌هایش حق خودش را ثابت و مسئولین امر رو خجل زده کرده باشد. اتفاقی که با توجه به پتانسیل فیلم چه در مضمون و محتوای نهفته در خودش و موضوع دست اول آن، و چه فرم و ساختار روایی بدیعش بعید میدانم بیفتد و فیلم همان‌گونه که از ابتدا و با عزمی جزم راهش را پیدا کرده و به بلوغ رسیده است در ادامه نیز چه در بحث مخاطب و چه حضور جشنواره‌ای هیچ‌چیزی مانع و سد راه آن نخواهد شد و به چیزی که لیاقتش را دارد خواهد رسید.
دغدغه حفظ محیط‌زیست و آنچه بر سر آن می‌آید چیزی نیست که بتوان به‌راحتی از آن گذشت و نادیده گرفتش. حال با توجه به موضوع فیلم که در همین بستر ساخته شده است برای کشوری که جشنواره بین‌المللی‌اش کمتر فیلم‌هایی با این مضمون در آن شرکت داشته یا اصلاً نداشته مطمئناً نقطه اتکا، رشد و بالندگی محسوب می‌شود. آن‌هم فیلمی که گذشته از مضمون ملتهب و به‌روزش تمام سعی خود برای حفظ استانداردهای قصه‌گویی، بازی، صحنه‌آرایی، و مسائل فنی را داشته است. انتظار چنین برخوردی از جشنواره‌های کشورهایی که داعیه حفظ محیط‌زیست دارند انتظار خنده‌داری است. زیرا آن‌ها بارها ثابت کرده‌اند مسائلی که حتی در داخل کشور برای ما مهم نیست برای آن‌ها مهم و ارزش دارد. بحران کم‌آبی یا بی‌آبی. خشک‌سالی چندساله اخیر دریاچه ارومیه، هامون، زاینده‌رود. حفظ میراث فرهنگی (میدان امام، پاسارگاد، تخت جمشید، چغازنبیل..) و ...و کلی شاهد مثال دیگر. یقیناً که آن‌ها مشتاق‌تر، علاقه‌مندتر و با روی باز با این فیلم برخورد خواهند کرد می‌ماند جشنواره‌ای مثل جشنواره فجر که بهتر است پیش‌دستی کرده و این اشتیاق را نشان دهد و ثابت کند به بلوغ و تکامل سی‌وچند ساله رسیده است. امید دارم که کوپال همان‌گونه که خوب شروع کرد خوب هم ادامه دهد.

منبع: روزنامه بانی فیلم