تاريخ: 2/10/1403 - ساعت: 21:08

وبلاگ

• هنر و تجربه سال گذشته فرصت بیشتری برای دیده شدن داشت

23/1/1396


هنر و تجربه در جشنواره فیلم فجر / گفت‌وگو با کاظم ملایی کارگردان «کوپال»

دغدغه نسل ما تجربه ژانرها و فضاهای تازه‌تر است/ هنروتجربه سال گذشته فرصت بیشتری برای دیده شدن داشت

هنروتجربه - عاطفه محرابی: فیلم «کوپال» به عنوان یکی از دو نماینده سینمای هنروتجربه در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر سی و پنجم حضور دارد. این فیلم اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند کاظم ملایی بوده که به گفته خودش با تأثیرپذیری از جسارتی که در ساخت فیلم‌های کوتاه آن‌ها را تجربه کرده، دست به ساخت آن زده است. «کوپال» قصه یک شکارچی و تاکسیدرمیست به نام دکتر احمد کوپال است که در روز آخر سال با یک چالش غریب در زندگی‌اش مواجه می‌شود. لوون هفتوان نقش دکتر کوپال را ایفا می‌کند که به گفته ملایی باید منتظر حضوری متفاوت از هفتوان در ایفای این نقش باشیم. ملایی پیش از این آثار کوتاه متفاوتی همچون «لطفاً از خط قرمز فاصله بگیرید»، «منها» و «دیلیت» را ساخته و در جشنواره‌های داخلی و خارجی متعددی حضور موفق داشته است.

موضوع فیلم «کوپال» درخصوص مسائل زیست‌محیطی و احترام به حقوق حیوانات است. این دغدغه برای شما از کجا آمده‎است؟
راستش را بخواهید فیلم‌نامه‌ای که قصد داشتم به عنوان فیلم اول آن را بسازم، داستان دیگری داشت. ولی به دلیل این‌که ساخت آن نیاز به سرمایه بیشتر و تعدد لوکیشن و بازیگر داشت، مجبور شدم سراغ قصه‌ای بروم که محدودیت بیشتری داشته و به سرمایه کمتری نیاز داشته باشد. از آنجایی که علاقه زیادی به فیلم‌های بقا دارم، تصمیم گرفتم سراغ قصه‌ای بروم که در گونه فیلم‌های بقا قرار بگیرد. فیلم‌های بقا یک قاعده مشخص دارند و آن ایستادن انسان در برابر طبیعت است. از طرفی دنبال این بودم که فضای فیلمم را محدودتر کنم تا اگر نتوانستم تهیه‌کننده پیدا کنم، خودم با سرمایه شخصی ساختش را برعهده بگیرم. به همین دلیل تصمیم گرفتم فیلم‌نامه‌ام تک بازیگر و تک لوکیشن باشد. همه این موارد دست به دست هم داد و من به کاراکتر دکتر احمد کوپال رسیدم که قهرمان اصلی قصه ما است. این قهرمان یک شکارچی – یا بهتر است بگویم یک شکارکُش- است و طبیعتا بستر داستان هم حال‌و‌هوای محیط زیستی پیدا می‌کند. دوست داشتم این فیلم تا حدودی افزایش دانش زیست محیطی داشته باشد تا از شکار بی‌رویه که این روزها رواج پیدا کرده و جریان انتقادی بسیار تندی هم در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی علیه آن به راه افتاده است، جلوگیری شود. دوست داشتم از طریق این فیلم نسبت به این شکارهای بی‌رویه که ذهنم را خیلی درگیر کرده است، واکنش نشان دهم.

آیا قصه «کوپال» واقعا باید با یک پرسوناژ و لوکیشن ثابت روایت می‌شد یا به‌خاطر محدودیت‌های تولیدی تصمیم گرفتید از تعدد کاراکتر و پرسوناژ در نگارش این فیلم‌نامه پرهیز کنید؟
به نظرم چفت و بست داستان به لحاظ طراحی کاملا درست است و چیزی نیست که بخواهیم به زور در داستان بگنجانیم. از طرفی شرایط اقتصادی در سینمای ما ایجاب می‌کند سراغ قصه‌هایی برویم که ساخت‌شان راحت‌تر باشد. فیلم‌های بقا، غالبا فیلم‌هایی بیگ‌پروداکشن هستند و سینمای ما در وضعیتی است که بیشتر از قصه‌های درام اجتماعی شهری و ژانر کمدی استقبال می‌کند. ما در سینمایمان تعدد ژانر نداریم و به همین دلیل بخشی از این محدودیت اجباری و بخشی از آن انتخابی است. به نظرم این درست‌تر است که هم‌نسلان من به جای اینکه یک یا دو سال وقت‌شان را روی نوشتن فیلم‌نامه‌ای پرهزینه بگذارند و در نهایت هم موفق به ساختش نشوند، خودشان را با یک سری شرایط محدود کنند، ولی این محدودیت باید به معنای خلاقیت باشد نه اینکه تعمدا بخواهند یک سری اصول را زیر پا بگذارند.

رفتن سراغ لوون هفتوان، در سینمای مستقل و تجربی تبدیل به یک عادت شده‌است. آیا شما هم به‌خاطر فضای خاص فیلم‌تان سراغ این بازیگر رفتید یا این‌که واقعا فکر می‌کردید، لوون بهترین گزینه برای حضور در این نقش است؟
حقیقتش برای این نقش شخص دیگری را مدنظر داشتم ولی از آنجایی که بودجه چند میلیاردی نداشتیم، امکان همکاری با خیلی از دوستان فراهم نبود. با وجود این‌که آن‌ها نظر مثبتی نسبت به قصه و فیلم‌نامه داشتند ولی با توجه به این‌که تولید فیلم ما در شهر سبزوار بود، برای این بازیگران سخت می‌شد که دو ماه با حداقل دستمزد از تهران به شهرستان بروند و در چنین شرایطی کار کنند. از طرفی من برای یکی از نقش‌های فرعی فیلم‌نامه لوون را مدنظر داشتم، که آن کاراکتر هم تأثیر مهمی در روند قصه داشت. روزی که لوون به دفتر آمد و ما درباره آن کاراکتر با هم صحبت کردیم، آنقدر از انرژی لوون خوشم آمد و آنقدر دوستش داشتم که بعد از چند روز، در مورد نقش اصلی با او صحبت کردم. خوشبختانه استقبال کرد و گفت بازی در این نقش برایش چالش‌برانگیز است. انرژی خوبِ لوون باعث شده است که خیلی از دوستان سراغ او رفته و بخواهند که در فیلم‌شان بازی کند. از طرفی برای خودم هم چالش خوبی بود که لوون را که همه او را با نقش «پرویز» می‌شناسند و به قول شما تبدیل به چهره خاص تجربی شده است، به نوع دیگری نشان دهم و از حضورش در فیلمم استفاده جدیدی بکنم. خودش هم همین را می‎‌خواست. در این فیلم با بازی کاملا متفاوت از لوون روبه‌رو خواهید شد و مطمئنم بازی او مورد توجه جشنواره قرار خواهد گرفت. لوون در این فیلم ابعاد جدیدی از توانایی‌های خود را به تصویر کشیده است.

فیلم «کوپال» قهرمان محور است. مدت‌هاست که در سینمای ما غالب کاراکترها خاکستری هستند و خبری از قهرمان و ضدقهرمان نیست. با این حساب به نظرتان مخاطبِ امروز، می‌تواند به راحتی با این فیلم همراه شود؟
سعی کردم فیلمی بسازم که هم اهالی سینما و هم مردم عادی را جذب کند. برایم مهم بود حتی اعضای خانواده خودم که جزو اهالی سینما به حساب نمی‌آیند نیز بتوانند با فیلم ارتباط برقرار کنند. می‌خواستم فیلمم مسأله دراماتیک مهمی داشته باشد و به موضوع پیش پا افتاده‌ای نپردازد که تماشاگر با خودش بگوید «خب! که چی؟» به قاعده، قانون، فرمول و الگو علاقه بسیار زیادی دارم، دوست داشتم فیلمم ساختار ارسطویی، شاه‌پیرنگی و کلاسیک داشته باشد. به وجود قهرمان در فیلم اعتقاد قلبی دارم؛ «قهرمان» به معنای کسی که صاحب اراده است و اگر برایش مساله‌ای پیش بیاید، تمام تلاشش را می‌کند تا آن را حل کند و هیچ وقت دست از کوشش برنمی‌دارد. قهرمان «کوپال» هم نمونه یک آدم کنش‌مند و باهوش در قصه است و در طول داستان هم با توجه به نقطه ضعفش، اتفاقی برای او می‌افتد که کم‌کم و به مرورِ زمان، تلاش می‌کند که آن نقطه ضعف را برطرف کند. خوشبختانه قهرمان این فیلم از جنس قهرمان‌های واقعیِ درام است. در پایان قصه هم نه به شکل تعلیمی و سفارشی، بلکه به شکلی دراماتیک، شخصیتش دچار تغییراتی می‌شود و نسبت به گذشته‌اش در جایگاه بهتری قرار می‌گیرد. خودِ من جزو کسانی هستم که نسبت به فیلم‌های بدون قهرمان و فیلم‌هایی که بی‌جهت پایان باز دارند، گارد دارم. به نظرم در این فیلم‌ها، فیلم‎ساز پیرنگ اصلی خودش را هم به صورت قطعی مشخص نمی‌کند و آن را باز می‌گذارد، به همین دلیل تماشاگر هم بلاتکلیف است و در پایان احساس سرخوردگی به او دست می‌دهد. من به وجود قهرمان کاملا باور دارم.
البته فیلم ما زبان متفاوتی دارد و فضای فیلم به شدت انتزاعی و آبستره است، برای همین ممکن است تماشاگر عادی احتیاج به زمان بیشتری برای درک قصه و ورود به حال و هوای آن داشته باشد. ممکن است اهالی سینما فیلم را بیشتر دوست داشته باشند، ولی تلاش من بر این بود که بتوانم هر دو گروه مخاطبان را با هم داشته باشم. این فیلم زبان و لحن خاص خودش را دارد و از روی دست کس دیگری نوشته نشده است. نسل ما این دغدغه را دارد که ژانرها و فضاهای تازه‌تری را تجربه کند. امیدوارم از تصمیم و استراتژی‌ای که برای ساخت این فیلم داشته‌ام، نتیجه مثبت بگیرم.

شما «کوپال» را در شهر خودتان سبزوار ساختید ولی از بازیگران تهرانی در فیلم بهره برده‌اید. چرا با عوامل شهر خودتان کار را جلو نبردید؟
اتفاقا جالب است بدانید که این فیلم، بیشتر با عوامل بومی سبزوار ساخته شده است. به غیر از چند بازیگر اصلی فیلم و مدیر فیلم‌برداری و صدابرداری و چهره‌پردازی و تولید، باقی عوامل و دستیاران عموما از اهالی سبزوار و از دوستان عزیز خودم بودند و اگر غیر از این بود «کوپال» با این شکل و شمایل نمی‌توانست ساخته شود. به عنوان مثال مشاور هنری و طراح صحنه ما محمد اکبری، یا امیر مهران به عنوان مدیر جلوه‌های بصری، یا میترا آسیایی تحت عنوان طراح لباس، از هنرمندان پیشکسوت شهرمان هستند که همکاری با آن‎ها باعث افتخارم بود.

شما از دنیای فیلم کوتاه وارد سینمای حرفه‌ای شده‌اید. به نظر خودتان چه چیزهایی را از سینمای کوتاه به فیلم بلندتان آوردید؟
ساخت فیلم اول برایم کاری بسیار جدی بود و خیلی به این فکر نمی‌کردم که هرچه سریع‌تر بخواهم فیلم اولم را بسازم. به همین دلیل در خلوت چهار،پنج ساله‌ای شروع به خواندن و مطالعه کردم. چون قاعده و قانون فیلم بلند و مخاطب این نوع سینما بسیار با فیلم کوتاه متفاوت است. فیلم کوتاه مشتری خودش را دارد و فقط بخش خاصی از مخاطبان آن را پیگیری می‌کنند. فیلم کوتاه برای آرتیست‌ها، هنرمندان، دانشجویان، اساتید دانشگاه و برای کسانی ساخته می‌شود که سینما را به صورت جدی دنبال می‌کنند، ولی فیلم بلند پیچیدگی خیلی بیشتری دارد، شما باید به فکر سرمایه باشید و این سرمایه هر طور شده باید برگردد، در غیر این صورت نمی‌توانید این روند را ادامه دهید. مخاطب باید برای شما اهمیت داشته باشد، اگر صرفا بخواهید به جشنواره‌ها فکر کنید، چندان لذت بخش نیست. به همین دلیل ساخت فیلم اول برای من بسیار جدی بود و چند سال از خلوت خودم را به یادگیری و خواندن تئوری‌های فیلمنامه اختصاص دادم تا بتوانم با ساختار فیلم بلند بهتر آشنا شوم و الگوهای مختلف را یاد بگیرم.
برخلاف خیلی از دوستان که نسبت به سیدفیلد گارد دارند و او را به‌خاطر چهارچوب‌هایی که معرفی می‌کند دوست ندارند، من عاشق سیدفیلد، جان تروبی و رابرت مک‌کی هستم و به نظرم کتاب‌های اخیری که به همت محمد گذرآبادی چاپ شده است به نسل ما برای نگارش فیلم‌نامه کمک شایانی کرده است. برایم مهم بود بدانم از چه تجربیاتی در فیلم کوتاه می‌توانم در ساخت فیلم اول بلند سینمایی‌ام استفاده کنم؟ خودِ این موضوع برایم ایجاد انگیزه می‌کرد تا شیطنت‌ها و جسارت‌هایی که در فیلم کوتاه داشتم و بی‌پروا ایده‌هایم را اجرا می‌کردم، حالا در فیلم بلند به شکل دیگری آن را تجربه و تکرار کنم ولی نه به شکل آزمون و خطا، بلکه به شکل کاملا تعمدی و آگاهانه.

پروانه فیلم شما ویدیویی است و مرزبندی میان فیلم‌های با پروانه ویدیویی و یا سینمایی، هم‌چنان در کشور ما رواج دارد. نظرتان درباره این خط‌کشی‌ها چیست؟
در هیچ کجای دنیا اهمیتی ندارد که شما فیلم‌تان را با پروانه سینمایی یا ویدیویی ساخته‌ باشید. حتی اگر فیلمت را با آی‌پد بسازی هم برایشان مهم نیست، آن‌ها صرفا فیلم شما را نگاه می‌کنند و برایشان اهمیتی ندارد که فیلم‌ساز چه پروسه اداری را طی کرده‌‌است. ولی در ایران این طرز تفکر خیلی رواج دارد،در صورتی که تا دو، سه سال دیگر ممکن است به این مرزبندی و خط کشی‌ها و به اینکه یک روزی چنین کاغذبازی‌ای رواج داشته است بخندیم. ولی به هر حال این پروسه باید در کشور ما طی شود و کسی که بخواهد فیلم اولش را بسازد، برای این‌که بتواند بازیگر حرفه‌ای جذب کند و اکران عمومی داشته باشد، حتما باید پروانه سینمایی بگیرد. پروانه سینمایی هم متأسفانه فقط در دست تهیه‌کنندگان سینمای ماست. می‌گویم متأسفانه، چون وضعیت سینمای ما طوری شده که خود تهیه‌کننده‌ها هم چشم‌شان ترسیده و جرأت نمی‌کنند که ریسک کرده و روی فکرها و ایده‌های جدیدی که شاید بازگشت مالی نداشته باشد، سرمایه‌گذاری کنند. این باعث می‌شود که افرادی مثل ما که قصه متفاوتی را برای ساخت انتخاب می‌کنیم، موفق به جذب سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده نشویم. بنابراین نمی‌توانیم بازیگری که دوست داریم را سر کارمان بیاوریم، چون برای بازیگران‌مان هم مهم شده است که پروانه ساخت حتما سینمایی باشد. اگر پروانه‌تان ویدئویی باشد با شما به عنوان یک بچه ناخلف برخورد می‌کنند و به اثرتان به چشم یک فیلم تلویزیونی یا تله‌فیلم نگاه کرده و آن را جدی نمی‌گیرند.
در جشنواره امسال هم داشت همین اتفاق تکرار می‌شد؛ تا سال گذشته هنروتجربه بخش خودش را داشت، فیلم‌هایش را انتخاب می‌کرد و داوری و قضاوت روی این فیلم‌ها جداگانه صورت می‌گرفت، ولی امسال در فراخوان جشنواره اعلام شد هر فیلمی که خوب باشد پذیرفته خواهد شد و ما مقاومتی روی این نداریم که آن فیلم برای یک کارگردان اولی باشد، هنروتجربه باشد، یک پیشکسوت آن را ساخته باشد و یا حتی انیمیشن باشد. ولی تا لحظه‌های پایانی این اتفاق نیفتاد و با وجود اینکه ۸۵ فیلم متقاضی بخش هنروتجربه بودند، وقتی برای اولین بار اسامی فیلم‌های بخش مسابقه اعلام شد، هنروتجربه هیچ نماینده‌ای در بخش اصلی جشنواره نداشت. اگر دو فیلم «کوپال» و «خانه» دوباره به بخش مسابقه وارد شد، فقط و فقط بخاطر همت و دفاع آقایان علم‌الهدی، گلمکانی و اعضای هیأت انتخاب که پای فیلم ما ایستادند همچون خانم آبیار، آقای عماد افروغ، دکتر حسین‌نژاد و آقای جمال امید بوده است که از سینمای هنروتجربه دفاع کردند و یا بزرگانی همچون منوچهر شاهسواری که همیشه حواس‌شان به منافع سینمای کشورمان بوده است و از آن مواظبت و نگهداری کرده‌اند. در نهایت نیز موافقت آقای حیدری به عنوان دبیر جشنواره در انتخاب فیلم‌های ما خیلی تأثیرگذار بوده است، چون به هر حال فیلم‌های ما با پروانه ویدئویی ساخته شده است و بدین خاطر متاسفانه صنف تهیه کنندگان از بالا به پایین به ما نگاه کرده و چندان امثال ما را جدی نمی‌گیرند. امسال هم چیزی نمانده بود که هنروتجربه در بخش مسابقه نماینده‌ای نداشته باشد، ولی باز جای شکرش باقی‌ست که الان دو نماینده دارد. البته شاید هم حق با دبیر جشنواره باشد، چون می‌تواند بگوید ما کلی فیلم متقاضی داریم که با پروانه سینمایی و بودجه‌های چند میلیاردی ساخته شده‌اند. البته منظورم این نیست که فیلم‌های ما با هزینه کمی ساخته شده است، اتفاقا خود من در حال حاضر زیر بار ۴۰۰ میلیون تعهد مالی هستم و برای اینکه بتوانم این فیلم را بسازم، وام ۲۴ درصد گرفتم.

به‌خاطر چه ویژگی در فیلم «کوپال» پیشنهاد می‌کنید که مخاطب دیدن آن را از دست ندهد؟
شاید این حرف خودخواهانه به نظر بیاید، ولی احساس می‌کنم در شرایطی که اغلب فیلم‌های سینمای بدنه قصه‌های کلیشه‌ای پیدا کردند و ساختار آن‌ها مخاطب گریز و کسالت‌آور شده است، بخشی از سینمای ما دارد تلاش می‌کند که ذائقه مردم را تغییر دهد. ما در سینما تعدد ژانر نداریم. اگر مخاطبان دوست دارند با فیلمی روبه‌رو شوند که زبان و لحن کاملا متفاوتی به نسبت فیلم‌های رایج در سینمای این روزها دارد، پیشنهاد می‌کنم،حتما فیلم ما را در جشنواره ببینند. امیدوارم جشنواره ما سبدی با محصولات متفاوت باشد و صرفا در آن درام‌های اجتماعی و شهری دیده نشود، کاش روزی برسد که در جشنواره فجر فیلم‌های ورزشی، فانتزی، علمی – تخیلی، حماسی، ترسناک و… هم داشته باشیم تا ویترین جشنواره رنگارنگ و با محصولاتی با کیفیت از ژانرهای مختلف باشد. «کوپال» سعی کرده است این تنوع را وارد جشنواره امسال بکند. امیدوارم تماشاگر از دیدن آن فیلم لذت ببرد، قهرمان فیلم را باور کند و بتواند به حال و هوا و لحن فیلم نزدیک شده و آن را دوست داشته باشد.

منبع: هنر و تجربه