تاريخ: 9/2/1403 - ساعت: 18:50

وبلاگ

• راه دور نروید (علیر‌ضا محمودی)

21/10/1388

 .

یکی از معظلات آموزش فیلمنامه‌نویسی در ایران که در فیلم‌های ‌کوتاه نمود بیش‌تری دارد، بی‌توجهی به روش‌های اقتباس است. در اغلب کلاس‌ها و دوره‌های فیلمنامه نویسی بیش از هر چیزی به قصه‌گویی توجه می‌شود، در حالی که به نظر می‌رسد پیش از آن که فیلمنامه نویس قصه‌گویی متبحر باشد، اقتباس کننده‌ای فعال است.
قصه‌‌گویی در سینما روش مشخصی دارد که با تمرکز و ممارست می‌توان بدون هر استادی با فیلم ‌دیدن و مطالعه و تمرین آن را فرا گرفت،‌ در حالی که چگونگی مواجهه با خاطرات، داستان‌ها، حکایت‌ها، گزارش‌های مطبوعاتی و تلویزیونی، رمان و متون کلاسیک برای رسیدن به فیلمنامه نیازمند تربیت است.
بی‌اطلاعی فیلمنامه نویسان جوان از روش‌های فنی اقتباس آنها را در برابر رسیدن به یک فیلمنامه مطلوب در دنیای دیجیتال دست ‌و پا بسته می‌کند.

در دنیای تحت سیطره رسانه‌ها که همه اطلاعات در کم‌ترین سرعت به اشکال مختلف در اختیار همگان قرار می‌گیرد، مفهوم خلاقیت دستخوش تغییرات ذاتی شده است. وقتی هر رویداد و حادثه‌ای با کمک گسترش رسانه‌ها به اطلاع همه می‌رسد، جنس خلاقیت برای فیلمنامه‌نویسی، بیش‌تر به اقتباس‌ نزدیک می‌شود تا داستا‌نگویی صرف.
به عبارت دیگر هر مفهوم و مضمونی در جهان امروز در سیطره دنیای دیجیتال برای همه به شکل یکسان منتشر می‌شود و فیلمنامه‌نویس که با عواطف و مفاهیم انسانی رو به رو است، باید در تقابل با گسترش مفهوم رسانه‌ای همه چیز( که ذاتا کم عمق و یک‌بار مصرف است)، با کمک گرفتن از روش‌های خلاقانه اقتباسی خود، حقیقت رویداد‌ها را کشف و آن را در درون اثر خود جاری کند.

از‌ سوی دیگر، اقتباس از متون داستانی برای فیلمنامه نویسی به فیلمنامه نویسان جوان توصیه می‌شود. این توصیه که خصلتی کارگاهی دارد، به تازه‌آمدگان راه سینما این فرضیه را گوشزد می‌کند که برای تبدیل شدن به یک فیلمنامه نویس قابل اعتنا، تجربه سیاه‌مشق‌هایی بر اساس داستان‌های کامل نویسندگان دیگر لازم ‌است.
این توصیه که با حسن نیت بیان می‌شود، متاسفانه فیلمنامه‌نویسان جوان را دچار این سو‌تفاهم می‌کند که مهم‌ترین مرحله برای اقتباس، جستجو برای یافتن داستان‌های کامل و تصویری است که با اندکی جرح و تعدیل به یک فیلمنامه تبدیل می‌شوند. در حالی که بهترین اقتباس‌های تاریخ سینما به شهادت خود پدیدآورندگان این آثار از داستان‌های معمولی، ناقص و کم اهمیت تاریخ ادبیات داستانی پدید آمده‌اند. بدون شک مهم‌ترین تمرین برای فیلمنامه نویسی، که با توجه به شرایط در خلاقانه و فردی ترین تجربه‌ها ذاتی اقتباسی دارد، پرورش ذهن اقتباس‌گر است.

ذهن مانند ماهیچه فقط در صورتی قوی و کارآمد است که در فرایندی مداوم در حال تمرین باشد. پرورش ‌ذهن برای فیلمنامه نویس نحوه مواجهه با رویداد است.
 این مواجهه می‌تواند در مطالعه بخشی کوتاه از یک خبر، یادداشت دوستی بر ‌روی پاکت سیگار، یادگاری یک سرباز روی دیوار پادگان، گزارشی تلویزیونی از اجتماع محصلان سالخورده یک دبستان، مرافعه‌ دو همسایه، دیدار از یک سایت ‌شخصی ‌و یا مطالعه‌ یک داستان کوتاه یا یک رمان باشد. این مواجهه‌ها برای همه انسان‌ها در طول ‌شبانه‌روز اتفاق می‌افتد، اما برای فیلمنامه‌نویس با یک فرق.
همه در مواجهه با اتفاقات و رویدادها به علت وقوع علاقه‌مندند (وظیفه ‌رسانه‌ها) اما فیلمنامه نویس به ادامه ماجرا عشق می‌ورزد. رایج‌ترین و متداول‌ترین راه برای این تمرین که اغلب هم توصیه می‌شود این است که پیش‌بینی فیلمنامه نویس از هر رویداد پس از مواجهه برای مراجعه در دفترچه‌ای کوچک یادداشت شود.

اما در اجرای این توصیه نباید فراموش کرد که قرار نیست از دفتر یاد‌داشت‌های یک فیلمنامه نویس فیلمی ساخته شود. به همین خاطر برای پرورش ذهن تا آن‌ جا که امکان دارد باید به سراغ شخصی‌تر کردن و درونی کردن نکات یا‌دداشت‌ها پیش رفت. از داستان پردازی باید پرهیز کرد چرا که اگر در مواجهه با رویدادی بخواهیم آن را سریع دراماتیزه ‌کنیم، دچار دو اشتباه شده‌ایم :

اول: راه ذهن برای ادامه کار بر ماده اقتباسی را تا حدود زیادی مسدود می‌کنیم.

دوم: همیشه اولین راه برای تبدیل یک ماده خام به یک فیلمنامه، بدترین راه یا پیش ‌پا افتاده‌ترین راه برای رسیدن به یک فیلمنامه از ماده خام است.

در مواجهه با داستان‌ها و رمان‌ها و متون کلاسیک باید ذهن را عادت دهیم که خود را به داستان نسپاریم. فیلمنامه نویس برای لذت رمان نمی‌خواند و اگر خواند، دیگر نمی‌تواند از آن مطالعه برای اقتباس استفاده کند.  باید بدون نشانه‌گیری مطالعه کرد و دنبال داستان‌های کامل نبود. باید به دنبال راه‌های شخصی بود. فیلمنامه‌‌نویس هنگام مطالعه باید همیشه به خود یاد‌آوری کند که راه بهتری هم وجود دارد.

در سینمای قبل از دوران دیجیتال فیلمنامه‌نویسان و یا تهیه‌کنندگان با هدف پیدا کردن روایت‌های پر کشش و شخصیت‌های جذاب به سراغ ادبیات ‌داستانی می‌رفتند . اما در دنیای دیجیتال و با توجه به دوری بعید داستان‌نویسان امروز از روایت و توجه به حیطه‌های زبانی، پیدا کردن داستان‌هایی که بتوان در آنها خصلت‌های مناسب برای تبدیل شدن به فیلمنامه را پیدا کرد، اندک و اندک‌تر شده‌اند. یکی از دلایل افزایش تعداد بازسازی ‌فیلم‌های قدیمی در سینمای آمریکا همین موضوع است.

اقتباس برای ذهن‌های پرورش یافته به هیچ وجه به جستجو در قفسه ادبیات ‌داستانی کتابخانه‌ها خلاصه نمی‌شود. راه ‌دور نروید. شما هر روز تعداد زیادی اس. ام. اس می‌فرستید. ساعات زیادی تلویزیون تماشا می‌کنید. در اینترنت جستجو می‌کنید. سفر می‌کنید. روزنامه می‌خوانید. لازم نیست این‌ها داستان باشند. این‌ها بخشی از فرایندی هستند که در فیلمنامه شما معلوم نیست چگونه به بخشی از بدنه روایت تبدیل خواهند شد. اصل، پرورش ذهن در یک زمان طولانی و مداوم است و بدون شک بهترین روش برای آموزش کارگاهی فیلمنامه نویسی در دنیای امروز همین است‌ و اعتقاد قلبی به این‌ که همه داستان‌های عالم قبل از تولد ما یک بار روایت شده‌اند، بسیار مهم است.

.
منبع:سایت انجمن فیلم کوتاه ایران