وبلاگ
• «آزاد محمدی» (اولین مصاحبت)
11/10/1389.
.
"آزاد محمدی" 84 کیلو وزن داره ... چاشنی و مخلفات رو بیشتر از خود غذا دوست داره و همیشه هم مخترع سـُس رو ستایش می کنه ... از تمام نوشته های "جویس"، "کافکا"، "فاکنر"، "ساموئل بکت"، "هوشنگ گلشیری"، "بهرام صادقی"، "یوجین اونیل" و همچنین همه ی آثار نویسنده های "نسل بیت" خوشش می آد.
آزاد، کردِ سنندجه و موسیقی رو از شمشال "قاله مره" تا جَــز "سیاهان محله ی هارلم" گوش میده. اون الان 29 سالشه و قدش هم روی 181 سانتی متر واستاده ... رنگ پوستش سبزه ست، چشاش عسلی و خودش هم عاشق انواع فیروزه ای و آبی.
"آبی"، "بزرگراه گمشده" و "زیرزمین" فیلمهای زندگی ش هستند. سرش با هیچی گرم نمیشه و تکیه کلامش "ای بابا"ست و گاهی اوقات هم استفاده ی خاصی از "مزاحمت نمیشم" می کنه .
خودش تا الان یک فیلم ساخته به اسم : «غروبــــِ حلزون» ... اکثر تماشاچی هاش سر همون پلان اول فیلمش میگند : اوووه ، عجب فیلمیه!!
توی جشن خانه ی سینما کلی کاندید شد و جایزه ی اصلی بهترین فیلم روهم گرفت ... اون این فیلمو تو بیابونها و جاده های اطراف تهرون و شهریار ساخته ... 6 روز تصویربرداری و حدودا 10 روز تدوین.
می خوام باهاش گفتگو کنم، این «اولین مصاحبت» از مجموعه گفتگوهای من با عوامل فیلم کوتاهه ... برای اینکه از وقتمون بهترین استفاده بشه، این گفتگوها بصورت جزوه باز و مجازیه ... باید سعی کنیم که کوتاه و خوندنی باشه تا همه مون حوصله ی خوندنشو داشته باشیم ... و اینو بدونید که قراره با این گفتگوها (جدا از خودشناسی) ، چیزی از هم یاد بگیریم و به همدیگه نزدیک و دوست بشیم.
راستی، آزاد به شدت افتاده و مهربونه.
آزاد، سینما رو چطوری به خودت آموزش میدی؟
غیر از خواندن نظریه و تئوری و عادت فیلم دیدن، ادبیات همیشه برایم جدی بوده است. در کنارش جداّ پیگیر کشف ظرفیت های زبانی تصویر درصورت های هم عرض سینما هستم ؛ تئاتر، معماری ، شعر، نقاشی و هرچه مرا به دیدار برساند. از انعکاس آسمان و طاق و رواق و باغچه در حوض عمارت های قدیم گرفته تا آیینه ای که در شعرهای حافظ و بیدل دهلوی گواه حقیقت پنداشته میشود. همینطور پیچ وتاب اسلیمی ها در فرش و کاشی خیال ایرانی تا برسد به نقاشی های قهوه خانه ای و هنر نقالی که با صدا و پرده های نقاشی در کار تصویر سازیست... و مجموعه ی هنر قرن بیستم که به غنای شگفت انگیزی دست پیدا میکند.
از دیدن چه فیلم کوتاهی لذت می بری؟
فیلم کوتاهی که در غالبش درست جا افتاده باشد، فارغ از هر عنصری که بخواهد تعریف از پیش اندیشیده شده ای را به شکل فیلم حقنه کند، به عبارتی عنصری که به خدمت متن (فیلم) گرفته میشود باید به تثبیت آن موجودیت کمک کند، حالا میخواهد ضد داستان، داستانگو و هرچه گو باشد. باید درست باشد.
در مورد"غروب حلزون" صحبت کنیم، فیلمنامه قبل از تصویربرداری قطعی شده بود؟
کاملا. طرح را تا مدتی بطور ذهنی ورز میدادم و بعد فیلمنامه را سه بار نوشتم. برای چند نفری خواندم، نظرات و واکنش ها را معدل گرفتم و حدودا 7-8 بار دیگر بازنویسی کردم. مهم بود که جزییات و منحنی اطلاع دهی با کمترین میزان ممکن فیلم را جلو ببرد. بعد خیلی از چیزها را سلاخی کردم و یک طرح برای مجموعه صداها ریختم که 70 درصدش حالا توی فیلم هست. در واقع فیلمنامه، غیر از تصویر خانه زن در انتهای فیلم که چادر سیاه روی بند در باد تکان میخورد کاملا در مرحله نوشتن از آب در آمد.
سرصحنه دکوپاژ نهایی داشتی؟ می خوام بدونم این قاب ها صرفا نگاه تو بودند یا با پیشنهادات تصویربردارهمراه بود؟
بله. من فیلم را قبلا توی ذهنم این طوری دیده بودم و بعد از پیدا کردن لوکیشن ها دکوپاژم را نوشتم. مقید بودم که سر صحنه بر اساس دکوپاژ پیش برویم. درباره ساختار بصری فیلم قبل ازتصویربرداری با محمد رسولی حرف زدیم و در آن صحبتها هردو به این رسیدیم که سروشکل فیلم باید چه جوری باشد. ساختار قصه و فضای لوکیشن ایجاب میکرد که تصویر بعنوان عنصر عینی روایی فیلم قدرتمند و گیرا باشد. خوشبختانه خیلی زود به نقاط مشترک رسیدیم. در واقع آنچه اکنون در فیلم دیده میشود سینک پتانسیل فضای قصه، طراحی من و دید و خلاقیت محمد رسولی است.
"غروب حلزون" رو با سرمایه ی خودت ساختی. آیا مرکز یا سینمای جوان و یا تهیه کننده ی خصوصی را پیگیری کرده بودی یا از اول تصمیم داشتی شخصا تهیه کنی؟ (لطفا دلیلش رو هم بگو)
از ابتدا بنا بود که خودم تهیه کننده باشم. خب فیلم اولم بود و امید بستن به جذب بودجه از سازمان های دولتی تقریبا محال بود. بعلاوه میخواستم آزادانه و آنطور که میخواهم فیلمم را بسازم، پس خودم دست بکار شدم و با همکاری دوستانم فیلم را ساختیم.
به عواملت دستمزد دادی؟
خب دو دسته بودند در کنار کسانی که بطور کامل دستمزد گرفتند کسانی هم بودند که دوستانه همکاری کردند.
فکر می کنی الان عواملت در مورد تو چه فکری می کنند؟ توی ذهن اونها چه جور آدمی هستی؟
نمیدانم، ممکن است هر فکری بکنند.
نظرت در مورد جشنواره ها چیه؟
قرار است جشنواره محمل دیده شدن فیلم، برخورد آرای فیلمسازان و تبادل ذهنی تجربه و گفتگو باشد در کنار رقابت، که وجه رقابت حالا انگیزه بیشتری ایجاد میکند. در کشور ما جشنواره تنها مفر تنفس فیلم کوتاه است. جایزه میدهد، پس معیار سنجه و استراتژی روابط کاری هم هست. اعتبار میبخشد و به حاشیه هم میراند. خط میدهد و کنالیزه میکند. گاه بجای تلاش برای رسیدن به طیف و برایند جریان موجود فیلمسازی غربالگری هم میکند. سیاست گذاری ها گاه به سود یک نفر تمام میشود و گاه به حذف یک نوع نگاه متفاوت منجر میشود. تکلیف خیلی روشن نیست، اما بهتر است فیلم کوتاه روی پرده باشد تا توی کشو.
برای حضور فیلمت در جشنواره ها برنامه ریزی می کنی؟
بله. جشنواره میتواند امکان ارتباط برقرارکردن با گروه بزرگتری از مخاطبان را برای فیلمم فراهم کند، پس از هر فرصتی برای ارتباط گسترده تراستقبال میکنم، مضافا اینکه در بازارهای فیلم ممکن است که موقعیت های اقتصادی برای گردش بوجه و یا امکان تولید فیلم بعدی فراهم شود.
برای اینکه یک علاقمند با مبانی فیلم کوتاه و یا عناصرفیلمنامه کوتاه آشنا بشه، چه کتابهایی رو بهش پیشنهاد میدی؟
متاسفانه منابع مکتوب و مرجع مختص فیلم کوتاه بسیارکم هستند. بیشتر بصورت مقالات پراکنده در مجلات و فصلنامه ها میشود چیزی در مورد فیلم کوتاه پیدا کرد، و این نشانگر جدی نبودن مقوله فیلم کوتاه در حوزه های تالیف، ترجمه و نشر است.
منتظر فیلم بعدی کدوم فیلمسازها هستی ؟
از آنها که زنده نیستند... بخاطر نشان دادن آن روی سگ دنیا هنوز منتظر فیلم بعدی آنتونیونی، برگمن، فلینی، کیشلوفسکی، هیچکاک و فیلمسازان موج نو فرانسه هستم (البته دور از جون گدار بزرگ ) - از آنها که زنده اند باز هم به همان دلیل منتظر فیلم های بعدی آرنوفسکی، گاس ون سنت، ایناریتو، وانگ کار وای، نوری بیلجه سیلان، کوستوریتسو، جیم جاموش، لوک بسون، دیوید لینچ و هر فیلمسازی که با دیدن یک فیلم از او منتظر فیلم بعدیش میشوم....هفت دیوار مابین ! تنها بدلیل داشتن مرض منتظر فیلم بعدی خودم هم هستم.
فیلم کوتاه رو برای رسیدن به فیلم بلند انتخاب کردی؟
توی شرایط موجود نمیتوان برای بعدها برنامه ریزی کرد. فیلم کوتاه را غالب هنری کاملا قائم به ذات میدانم و البته که تضادی بین فعالیت در هردو حوزه نیست.
در ایران به کدوم فیلمسازهای کوتاه امتیاز مثبت میدی؟
آیدا پناهنده- نقی نعمتی- هومن سیدی- کاظم ملایی- توفیق امانی- شهرام مکری- داریوش غریب زاده- نیما جاویدی
تازگی برای عضویت در انجمن فیلم کوتاه اقدام کردی، فکر می کنی این عضویت به چه دردی می خوره؟
بطور کلی هر فعالیت اجتماعی باید در حوزه صنفی و با نگاه تخصصی مدیریت شود و حالا مرکزیت داشتن انجمن فیلم کوتاه ایران بعنوان نهاد حامی حقوق صنفی و معنوی فیلمسازان میتواند در رسمیت دادن به مقوله فیلم کوتاه در کشور موثر باشد. در واقع انجمن میتواند مسائل و مناسبات کاری فیلمسازان را تحت عنوان یک تشکل مطالعه و بررسی کند و برای کسب مطالبات اعضا بطور رسمی اقدام کند.
اگه می خوای از چند نفر تشکر کنی اسمشون رو ببر:
از همه عوامل فیلم که قلبا و قدما در این کار با من همراه بودند تشکر میکنم و یک تشکر ویژه از خانواده ام که در تمام مراحل ساخت فیلم یاریم کردند.
خیلی ممنون از لطفت آزاد ... منتظر دیدن کارهای بعدی ت هستم کاک جان.
................................................................................................................................................
.
"آزاد محمدی" 84 کیلو وزن داره ... چاشنی و مخلفات رو بیشتر از خود غذا دوست داره و همیشه هم مخترع سـُس رو ستایش می کنه ... از تمام نوشته های "جویس"، "کافکا"، "فاکنر"، "ساموئل بکت"، "هوشنگ گلشیری"، "بهرام صادقی"، "یوجین اونیل" و همچنین همه ی آثار نویسنده های "نسل بیت" خوشش می آد.
آزاد، کردِ سنندجه و موسیقی رو از شمشال "قاله مره" تا جَــز "سیاهان محله ی هارلم" گوش میده. اون الان 29 سالشه و قدش هم روی 181 سانتی متر واستاده ... رنگ پوستش سبزه ست، چشاش عسلی و خودش هم عاشق انواع فیروزه ای و آبی.
"آبی"، "بزرگراه گمشده" و "زیرزمین" فیلمهای زندگی ش هستند. سرش با هیچی گرم نمیشه و تکیه کلامش "ای بابا"ست و گاهی اوقات هم استفاده ی خاصی از "مزاحمت نمیشم" می کنه .
خودش تا الان یک فیلم ساخته به اسم : «غروبــــِ حلزون» ... اکثر تماشاچی هاش سر همون پلان اول فیلمش میگند : اوووه ، عجب فیلمیه!!
توی جشن خانه ی سینما کلی کاندید شد و جایزه ی اصلی بهترین فیلم روهم گرفت ... اون این فیلمو تو بیابونها و جاده های اطراف تهرون و شهریار ساخته ... 6 روز تصویربرداری و حدودا 10 روز تدوین.
می خوام باهاش گفتگو کنم، این «اولین مصاحبت» از مجموعه گفتگوهای من با عوامل فیلم کوتاهه ... برای اینکه از وقتمون بهترین استفاده بشه، این گفتگوها بصورت جزوه باز و مجازیه ... باید سعی کنیم که کوتاه و خوندنی باشه تا همه مون حوصله ی خوندنشو داشته باشیم ... و اینو بدونید که قراره با این گفتگوها (جدا از خودشناسی) ، چیزی از هم یاد بگیریم و به همدیگه نزدیک و دوست بشیم.
راستی، آزاد به شدت افتاده و مهربونه.
کاظم ملایی
پنجم دیماه 89
.
پنجم دیماه 89
.
آزاد، سینما رو چطوری به خودت آموزش میدی؟
غیر از خواندن نظریه و تئوری و عادت فیلم دیدن، ادبیات همیشه برایم جدی بوده است. در کنارش جداّ پیگیر کشف ظرفیت های زبانی تصویر درصورت های هم عرض سینما هستم ؛ تئاتر، معماری ، شعر، نقاشی و هرچه مرا به دیدار برساند. از انعکاس آسمان و طاق و رواق و باغچه در حوض عمارت های قدیم گرفته تا آیینه ای که در شعرهای حافظ و بیدل دهلوی گواه حقیقت پنداشته میشود. همینطور پیچ وتاب اسلیمی ها در فرش و کاشی خیال ایرانی تا برسد به نقاشی های قهوه خانه ای و هنر نقالی که با صدا و پرده های نقاشی در کار تصویر سازیست... و مجموعه ی هنر قرن بیستم که به غنای شگفت انگیزی دست پیدا میکند.
از دیدن چه فیلم کوتاهی لذت می بری؟
فیلم کوتاهی که در غالبش درست جا افتاده باشد، فارغ از هر عنصری که بخواهد تعریف از پیش اندیشیده شده ای را به شکل فیلم حقنه کند، به عبارتی عنصری که به خدمت متن (فیلم) گرفته میشود باید به تثبیت آن موجودیت کمک کند، حالا میخواهد ضد داستان، داستانگو و هرچه گو باشد. باید درست باشد.
در مورد"غروب حلزون" صحبت کنیم، فیلمنامه قبل از تصویربرداری قطعی شده بود؟
کاملا. طرح را تا مدتی بطور ذهنی ورز میدادم و بعد فیلمنامه را سه بار نوشتم. برای چند نفری خواندم، نظرات و واکنش ها را معدل گرفتم و حدودا 7-8 بار دیگر بازنویسی کردم. مهم بود که جزییات و منحنی اطلاع دهی با کمترین میزان ممکن فیلم را جلو ببرد. بعد خیلی از چیزها را سلاخی کردم و یک طرح برای مجموعه صداها ریختم که 70 درصدش حالا توی فیلم هست. در واقع فیلمنامه، غیر از تصویر خانه زن در انتهای فیلم که چادر سیاه روی بند در باد تکان میخورد کاملا در مرحله نوشتن از آب در آمد.
سرصحنه دکوپاژ نهایی داشتی؟ می خوام بدونم این قاب ها صرفا نگاه تو بودند یا با پیشنهادات تصویربردارهمراه بود؟
بله. من فیلم را قبلا توی ذهنم این طوری دیده بودم و بعد از پیدا کردن لوکیشن ها دکوپاژم را نوشتم. مقید بودم که سر صحنه بر اساس دکوپاژ پیش برویم. درباره ساختار بصری فیلم قبل ازتصویربرداری با محمد رسولی حرف زدیم و در آن صحبتها هردو به این رسیدیم که سروشکل فیلم باید چه جوری باشد. ساختار قصه و فضای لوکیشن ایجاب میکرد که تصویر بعنوان عنصر عینی روایی فیلم قدرتمند و گیرا باشد. خوشبختانه خیلی زود به نقاط مشترک رسیدیم. در واقع آنچه اکنون در فیلم دیده میشود سینک پتانسیل فضای قصه، طراحی من و دید و خلاقیت محمد رسولی است.
"غروب حلزون" رو با سرمایه ی خودت ساختی. آیا مرکز یا سینمای جوان و یا تهیه کننده ی خصوصی را پیگیری کرده بودی یا از اول تصمیم داشتی شخصا تهیه کنی؟ (لطفا دلیلش رو هم بگو)
از ابتدا بنا بود که خودم تهیه کننده باشم. خب فیلم اولم بود و امید بستن به جذب بودجه از سازمان های دولتی تقریبا محال بود. بعلاوه میخواستم آزادانه و آنطور که میخواهم فیلمم را بسازم، پس خودم دست بکار شدم و با همکاری دوستانم فیلم را ساختیم.
به عواملت دستمزد دادی؟
خب دو دسته بودند در کنار کسانی که بطور کامل دستمزد گرفتند کسانی هم بودند که دوستانه همکاری کردند.
فکر می کنی الان عواملت در مورد تو چه فکری می کنند؟ توی ذهن اونها چه جور آدمی هستی؟
نمیدانم، ممکن است هر فکری بکنند.
نظرت در مورد جشنواره ها چیه؟
قرار است جشنواره محمل دیده شدن فیلم، برخورد آرای فیلمسازان و تبادل ذهنی تجربه و گفتگو باشد در کنار رقابت، که وجه رقابت حالا انگیزه بیشتری ایجاد میکند. در کشور ما جشنواره تنها مفر تنفس فیلم کوتاه است. جایزه میدهد، پس معیار سنجه و استراتژی روابط کاری هم هست. اعتبار میبخشد و به حاشیه هم میراند. خط میدهد و کنالیزه میکند. گاه بجای تلاش برای رسیدن به طیف و برایند جریان موجود فیلمسازی غربالگری هم میکند. سیاست گذاری ها گاه به سود یک نفر تمام میشود و گاه به حذف یک نوع نگاه متفاوت منجر میشود. تکلیف خیلی روشن نیست، اما بهتر است فیلم کوتاه روی پرده باشد تا توی کشو.
برای حضور فیلمت در جشنواره ها برنامه ریزی می کنی؟
بله. جشنواره میتواند امکان ارتباط برقرارکردن با گروه بزرگتری از مخاطبان را برای فیلمم فراهم کند، پس از هر فرصتی برای ارتباط گسترده تراستقبال میکنم، مضافا اینکه در بازارهای فیلم ممکن است که موقعیت های اقتصادی برای گردش بوجه و یا امکان تولید فیلم بعدی فراهم شود.
برای اینکه یک علاقمند با مبانی فیلم کوتاه و یا عناصرفیلمنامه کوتاه آشنا بشه، چه کتابهایی رو بهش پیشنهاد میدی؟
متاسفانه منابع مکتوب و مرجع مختص فیلم کوتاه بسیارکم هستند. بیشتر بصورت مقالات پراکنده در مجلات و فصلنامه ها میشود چیزی در مورد فیلم کوتاه پیدا کرد، و این نشانگر جدی نبودن مقوله فیلم کوتاه در حوزه های تالیف، ترجمه و نشر است.
منتظر فیلم بعدی کدوم فیلمسازها هستی ؟
از آنها که زنده نیستند... بخاطر نشان دادن آن روی سگ دنیا هنوز منتظر فیلم بعدی آنتونیونی، برگمن، فلینی، کیشلوفسکی، هیچکاک و فیلمسازان موج نو فرانسه هستم (البته دور از جون گدار بزرگ ) - از آنها که زنده اند باز هم به همان دلیل منتظر فیلم های بعدی آرنوفسکی، گاس ون سنت، ایناریتو، وانگ کار وای، نوری بیلجه سیلان، کوستوریتسو، جیم جاموش، لوک بسون، دیوید لینچ و هر فیلمسازی که با دیدن یک فیلم از او منتظر فیلم بعدیش میشوم....هفت دیوار مابین ! تنها بدلیل داشتن مرض منتظر فیلم بعدی خودم هم هستم.
فیلم کوتاه رو برای رسیدن به فیلم بلند انتخاب کردی؟
توی شرایط موجود نمیتوان برای بعدها برنامه ریزی کرد. فیلم کوتاه را غالب هنری کاملا قائم به ذات میدانم و البته که تضادی بین فعالیت در هردو حوزه نیست.
در ایران به کدوم فیلمسازهای کوتاه امتیاز مثبت میدی؟
آیدا پناهنده- نقی نعمتی- هومن سیدی- کاظم ملایی- توفیق امانی- شهرام مکری- داریوش غریب زاده- نیما جاویدی
تازگی برای عضویت در انجمن فیلم کوتاه اقدام کردی، فکر می کنی این عضویت به چه دردی می خوره؟
بطور کلی هر فعالیت اجتماعی باید در حوزه صنفی و با نگاه تخصصی مدیریت شود و حالا مرکزیت داشتن انجمن فیلم کوتاه ایران بعنوان نهاد حامی حقوق صنفی و معنوی فیلمسازان میتواند در رسمیت دادن به مقوله فیلم کوتاه در کشور موثر باشد. در واقع انجمن میتواند مسائل و مناسبات کاری فیلمسازان را تحت عنوان یک تشکل مطالعه و بررسی کند و برای کسب مطالبات اعضا بطور رسمی اقدام کند.
اگه می خوای از چند نفر تشکر کنی اسمشون رو ببر:
از همه عوامل فیلم که قلبا و قدما در این کار با من همراه بودند تشکر میکنم و یک تشکر ویژه از خانواده ام که در تمام مراحل ساخت فیلم یاریم کردند.
خیلی ممنون از لطفت آزاد ... منتظر دیدن کارهای بعدی ت هستم کاک جان.
................................................................................................................................................
مطالب ديگر:
• 16/4/1401: هجدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم نهال برگزار شد• 27/12/1400: فراخوان ساخت مستند سینمایی عیدولوژی
• 20/11/1400: گورکن نامزد بهترین پوستر از چهلمین جشنواره فیلم فجر
• 8/11/1400: معصومیت شر (نقد فیلم گورکن)
• 8/11/1400: «سینهما رکس» از جنس مستندهای تعاملی و مشارکتیست
+ آرشيو وبلاگ