وبلاگ
• شش دروغ دربارهی توزیع فیلم های مستقل و البته شش حقیقت
15/5/1395فیلمیوال: یکی از پاشنههای آشیلِ تهیهکنندگان و کارگردانان بازیِ توزیع است. وقتی فیلمتان ساخته شد، چه میکنید؟ چطور نقشتان را در این بازی ایفا میکنید؟ چه استراتژیهایی اتخاذ میکنید؟ اصلاً استراتژیای وجود دارد؟
خب، هم خبر خوب هست، هم بد. خبر خوب این که، البته! قطعاً استراتژیهایی هست که پیش گیرید. اما خبر بد این که بیشتر فیلمسازان از این استراتژیها بیاطلاعاند و بیهوده برای فهمیدنشان دست و پا میزنند. از همه بدتر آنکه بعضی فیلمسازان تسلیم میشوند و آثارشان را آنلاین میگذارند تا شاید روزی یکجوری «بترکانند».
در این مقاله سعی شده تا چند تا از دروغها (یا افسانهها)ی شایع دربارهی توزیع فیلم بپردازیم.
افسانهی شمارهی ۱: من کارگردانم، فیلمسازم، آدمی خلاقام. روایتگری داستانها پیشهی من است و اگر بتوانم فیلم خوبی بسازم، لازم نیست نگران مسائل تجاری یا بازاریابی باشم چون بالاخره یکی دیگر پیدا میشود که انجامش دهد.
حقیقت شمارهی ۱: البته که کسانی هستند که بخت باهاشان یار است؛ آنها یا شریکی در تولید دارند که دستی در امور تجاری دارد یا آنقدر پول دارند که کسی را برای این کار استخدام کنند. با این حال، برای بیشتر افراد این چنین نیست مخصوصاً اگر فیلمسازی در مراحل ابتدایی حرفهش باشد. لازم است پس از آنکه فیلمتان تمام شد، تبدیل به آدمی اهل کسب و کار شوید. دست کم تا وقتی کارتان فروخته میشود.
چرا؟
چون توزیعْ تجارت است و برای توزیعکنندهها مهم نیست که شما بهترین فیلم/فیلم هنری/مستند سی سالِ گذشته را ساختهاید. آنچه برایشان مهم است این است که آیا به پول میرسند یا نه. هر چه بیشتر بتوانید در نقش «فروشنده» یا «بازاریاب» فرو روید، بهتر میتوان موقعیت فروش و توزیع فیلمتان را جور کنید.
بله، میدانم این بخش ماجرا به همان باحالی و جذابیت فیلمسازی نیست و گاهی حسابی حوصلهسربر میشود اما آنچه روزگاری ارسن ولز دربارهی تجارت فیلم گفت هنوز هم حقیقت دارد: «۲ درصد فیلمسازی است و ۹۸ درصد فریفتن.»
افسانهی شمارهی ۲: توزیعکنندگان بهم زنگ میزنند و برای دیدن فیلمم سر از پا نمیشناسند! فیلم را برایشان میفرستم و اگر خوششان بیاید، مسئولیتش را بر عهده میگیرند!
حقیقت شمارهی ۲: تمام توزیعکنندگان اصلی پیگیر فیلمهایی هستند که خبری ازشان درآمده. اگر در آن خبرها هستید، بهتان زنگ میزنند. ضمناً نسخهی تدویننشده را برایشان نفرستید؛ نسخهی تدوین نهایی را هم همینطور. اصلاً فیلم را برایشان نفرستید. اگر همچین کاری کنید قرارداد نمایش نخواهید بست؛ البته اگر این چیزیست که به دنبالش هستید.
باید از فیلمتان در زمان درست و مکان درست رونمایی کنید؛ مثلاً جشنوارهای معتبر. آنجاست که با خریدارانی که جداً خواهان توزیع فیلمتان هستند مواجه میشوید. فیلمهایی که روی دیویدی برای توزیعکنندهای ارسال شدهاند برای نمایش سینماها انتخاب نمیشوند. پس اگر بهتان زنگ زدند بگویید: «ممنون از تماستون منتهی هنوز آماده نیست. یکی دو ماه دیگه بازم با هم چک کنیم.» (و هر بار هم همین کار را تکرار میکنید تا زمانی که موقعِ آن نمایش بزرگ فرا رسد.)
افسانهی شمارهی ۳: فیلمم برای جشنوارهی ساندنس انتخاب شد! هوراااا! تنها کاری که الان باید بکنم اینه که خبرش رو اعلام کنم و بعد همینجوری قرارداده که میبندم!
حقیقت شمارهی ۳: باشه، بختتان گرفته و حالا فیلمتان قرار است در یکی از سه جشنوارهی برتر دنیا (ساندنس، تورنتو، کن) به نمایش دربیاید. اما حدس بزنید چه شده؟ تازه اولِ اول کارید! حالا باید دست به کار شوید و یک گروه آدم دنبال خودتان راه بیاندازید: مسئول روابطعمومی، نمایندهای از یکی از برترین موسسات لسآنجلس، وکیل و احتمالاً نمایندهی فروش تهیهکننده. (منتهی حواستان باشد… بیشتر این نمایندهها بیمصرفاند.)
باید پیش از نمایش فیلمتان برای جلب نظر توزیعکنندگان کار کنید، استراتژی تعبیه کنید و جایگاه فیلمتان را تبیین کنید. فقط یکبار فرصت حضور در چنین موقعیت معتبری را دارید که قرارداد نمایش ببندید، پس بهش گند نزنید. متأسفانه بیشتر فیلمسازان یا این را نمیدانند یا درک نمیکنند. فرصت نمایش در جشنوارهای مهم مییابند اما بدون برنامه و تیم راهی مراسم میشوند و دست از پا درازتر به خانه برمیگردند.
افسانهی شمارهی ۴: جشنوارههای ردهاول فیلمم را نپذیرفتند، برای همین حالا دارم در ردهی بعدی جشنوارهها ثبتنام میکنم و پذیرفته میشوم. باحاله! تمام کاری که باید انجام بدم اینه که سر نمایش فیلمهام حاضر شم و اونام مثل اسطورهها باهام برخورد میکنند. توزیعکنندهها، دارم میام!
حقیقت شمارهی ۴: بله، باشه، اگر مسئله فقط خودتانید، حسابی بهتان خوش میگذرد اما اینطوری فیلمتان را توزیع نخواهید کرد. یک هدف واقعی پشت حضور در مدار جشنوارهایِ پس از ردهی جشنوارههای معتبر هست که بیشتر مردم، حتی کهنهکارهای هالیوود، درکش نمیکنند. هدف آشکار این است که خودی نشان دهید اما راستش هدف مهمتری هست: سابقهای دست و پا کنید!
سابقه چیست؟
مجموعهای است از پوشش خبری، مصاحبهها، نقلقولهایی از منتقدان و جوایز اگر بتوانید بهشان دست پیدا کنید. وقتی بهشکلی روشمند این سابقه را ساختید، میتوانید از آن در بستن قرارداد توزیع بهره ببرید. مفهموم سادهای است که بیشتر آدمها نمیفهمند. با این حال این کار برای فیلمهای مستقلی که به جشنوارههای درجهاول راه پیدا نمیکنند بسیار موثر است. پشت «هنر» فروش یک فیلم مهارتی روانشناختی نهفته است. خطرش را به جان بخرید. اگر این هنر را بیاموزید به موفقیت میرسید.
افسانهی شمارهی ۵: فیلمم را در پانزده کمپانی ویدئو خانگی ثبتنام کردهام. حتی با رفقای تهیهکنندهم صحبت کردهام و کتابهای مرجع را هم بررسی کردم. اگر این پانزده کمپانی جواب رد دهند، شانسی برای بستن قرارداد ویدئوی خانگی ندارم.
حقیقت شمارهی ۵: این چیزی که الان بهتان میگویم شاید چندین دلار برایتان بیارزد. بیش از صد تا کمپانی ویدئوی خانگی در بازار موجود است. بهعلاوه، کمپانیهایی هستند که خودشان برای بستن چنین قراردادهایی با توزیعکنندگان وارد عمل میشوند. پس اگر خیال کردید که جستجویتان برای یافتن قراردادی ویدئویی به بنبست خوردهاید، باید بگویم تازه اول راهید.
ضمناً گوشتان به این حرف بدهکار نباشد که روزگار دیویدی سرآمده. اینطور نیست. همین سال گذشته چیزی بین ۱۶ تا ۱۷ میلیارد دلار معامله بر سر توزیع فیلمها بهصورت دیویدی انجام گرفت.
افسانهی شمارهی ۶: من میخواهم سیستم سنتی توزیع را دور بزنم، فیلمم را خودم روی اینترنت بفروشم و از فروش دیویدی و VOD کلی پول به جیب بزنم.
حقیقت شمارهی ۶: احتمالش کم است. از بین ۵۰۰۰ فیلمی که هر سال ساخته میشود شاید ۲۰ تایی از این شیوه به موفقیت برسند. چرا؟ چون کار سختی است. کلی وقت میطلبد. استراتژیهای خاصی میخواهد و یکسالی ناخواسته از فیلمسازی به توزیعکنندگی تغییر شغل میدهید؛ البته اگر نگوییم بیشتر.
با این حال بعضی از کسانی که این مسیر را رفتهاند به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند. حالا یا از بازاریابی خوب سررشته داشتهاند یا توانایی یادگیری بالایی دارند. البته بودجهی فیلمتان میتواند مشخص کند که آیا این مسیر مناسبتان هست یا نه. اگر مثلاً ۱۰ هزار دلاری صرف ساخت فیلمتان کردید، بعید نیست سرمایهتان برگردد اما اگر ۱ میلیون دلار خرجش کردید، شخصاً برایتان آرزوی موفقیت میکنم که فقط از طریق اینترنت بتوانید به گردِ پولتان هم برسید! یا باید مسیر سنتی را طی کنید یا ترکیبی از دو مسیر سنتی و غیرسنتی بسازید.
نوشتهی Jerome Courshon
برگردان خاطره کردکریمی
مطالب ديگر:
• 16/4/1401: هجدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم نهال برگزار شد• 27/12/1400: فراخوان ساخت مستند سینمایی عیدولوژی
• 20/11/1400: گورکن نامزد بهترین پوستر از چهلمین جشنواره فیلم فجر
• 8/11/1400: معصومیت شر (نقد فیلم گورکن)
• 8/11/1400: «سینهما رکس» از جنس مستندهای تعاملی و مشارکتیست
+ آرشيو وبلاگ