وبلاگ
• دشواریهای تولید فیلم اول؛ چالش غریب دکتر کوپال
21/1/1396کاظم ملایی کارگردان «کوپال» از دشواریهای تولید فیلم اول خود که به چالش غریب دکترکوپال (شکارچی و تاکسیدرمیست) میپردازد، سخن گفت.
به گزارش ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، کاظم ملایی فیلمساز جوان که با فیلم «کوپال» در جشنواره امسال حضور دارد، در مورد پروسه ساخت فیلماش به ستاد خبری جشنواره گفت: «این فیلم دومین فیلمنامهای بود که برای ساخت اولین فیلم بلندم نوشته بودم. در فیلمنامه اول به خاطر تعدد شخصیتها و لوکیشنها، موفق نشدم هیچ تهیهکنندهای را متقاعد کنم. به همین دلیل سراغ قصهای رفتم که در این شرایط قابلیت تولید داشته باشد و بتوانم برای ساخت آن تهیهکننده و حامی مالی پیدا کنم. فیلمنامه «کوپال» علیرغم داشتن محدودیتهایی جدی چون تک بازیگر بودن و تک لوکیشن بودن، خیلی مورد توجه تهیهکنندهها نبود. در حال سرخوردگی بودم که ناگهان تصمیم ادامه راه را گرفتم و بلافاصله به سمت ولایتمان شال و کلاه کردم، بهمحض رسیدن چند وام سنگین با بهره 24 درصد گرفتم و با کمک دوستان عزیزم دل به دریا زدیم.»
«کوپال» قصه یک شکارچی و تاکسیدرمیست به نام «دکتر احمد کوپال» است، که روز آخر سال، دقیقاً قبل از سال تحویل با یک چالش غریب در زندگیاش مواجه میشود. او درباره تولید فیلم میگوید: «اردیبهشت 1394 بود که پیش تولید را شروع کردیم و بعد از 8 ماه توانستیم تولید «کوپال» را آغاز کنیم. از اوایل دیماه ، به مدت 2 ماه درگیر فیلمبرداری شدیم و از اوایل اسفند تا پایان تابستان امسال هم امور فنی آن را به سرانجام رساندیم. در این راه هیچوقت لطف و صبوری محمد اکبری (مشاور هنری و طراح صحنه)، سیامک کاشفآذر (مجری طرح)، مجید گرجیان (مدیر فیلمبرداری) و میترا مهتریان (مدیر تولید) را از یاد نخواهم برد.»
کاظم ملایی و دشواریهای تولید فیلم اول؛ چالش غریب دکترکوپال
تغییری که بسیار جذاب بود
ملایی در ادامه درباره قوانین جدید جشنواره چون ادغام بخش «نگاه نو» و «سودای سیمرغ» معتقد است: «در نگاه اول بسیار جذاب بود، چرا که با این تغییر مثلا تمام عوامل من شانس رقابت با بهترینهایِ سینما را داشتند. اما وقتی زمان گذشت، فهمیدم که چقدر سخت است بتوانی از گروهی به نام «هنر و تجربه» بالا بیایی و تازه با آثار چند میلیاردی کورس بگذاری! تا همین لحظات آخر مشخص نبود که آیا «هنر و تجربه» میتواند با پروانههای ویدئوییاش نمایندهای در بخش مسابقه داشته باشد یا خیر! اما با همت بزرگان این حوزه چون آقایان امیرحسین علمالهدی، هوشنگ گلمکانی و دلسوزی اکثریت اعضای هیأت انتخاب جشنواره همچون نرگس آبیار و اساتیدی چون عماد افروغ و جمال امید و صد البته حمایت دبیر جشنواره جناب آقای حیدری، آن اتفاق عجیب و غریب رخ داد. فیلم من از سبزوار و فیلم دوست عزیزی از تبریز، که هر دو پروانههای ویدئویی داشتند، توانست به عنوان نمایندگان گروه هنر و تجربه وارد بخش اصلی مسابقه شود، در شرایطی که اسم ما کمتر در گمانهزنیهای سایتها و کانالهای خبری به چشم میخورد و ما همچون طفلان یتیم، منتظر رأی نهایی دبیر جشنواره بودیم.»
پروسه دشوار تولید فیلم
کارگردان «کوپال» درباره مشکلات جذب سرمایه و متقاعدکردن سرمایهگذار و تهیهکننده، گفت: «برای من واقعا عذابآور بود. مثل این بود که دستانام را با طناب به یک اسب تازی بسته باشند و با سرعت زیاد روی آسفالت بکشند. متقاعد کردن یک تهیه کننده در سینمای ما اصلا کار آسانی نیست. بیشتر دوستان دستیارکارگردان با آوردن بازیگران سینما از پس این کار برمیآیند.
متاسفانه تعداد تهیهکنندگان حرفهای و باسواد کشور ما بسیار انگشتشمار است. اکثر تهیهکنندگانی که من فیلمنامهام را به آنها میدادم و برای همکاری از آنها کمک میخواستم، بعد از دو ماه پیگیری و تماس باز هم فرصت خواندن فیلمنامه را پیدا نکرده بودند! به همین خاطر دست آخر سر یک دوراهی فیلم ساختن و نساختن قرار گرفتم و ناگزیر از انتخابی بودم که در هر دو صورت عوارض جانبی بسیار زیادی برایم داشت. اگر فیلمام را نمیساختم، به هم میریختم و حالا که فیلمم را با کلی بدهی و وام به پایان رساندم، طوری دیگری به هم ریختهام…»
کاظم ملایی درباره تأثیر جشنواره در تداوم حیات فیلمها گفت: «جشنواره فیلم فجر رویداد بسیار مهمی است و هرکس فیلمش به بخش اصلی راه پیدا کند، در یک بازه فشرده به چیزهای باارزشی دست پیدا میکند. منتقدان هر روز برای فیلم شما مینویسند و تهیهکنندهها هم به یک تبلیغات گسترده رایگان دست پیدا میکنند. هر کسی این فرصت را از دست بدهد، معلوم است که خوشحال نیست و دلش میگیرد. یک نکته را نباید فراموش کنیم و آن این که هر جشنواره یک چارچوب و رویکرد مشخص دارد و اعضای هیأت انتخاب هم بر اساس آن جهانبینی دست به انتخاب میزنند. با انتخاب نشدن یک فیلم، جایی برای دلخوری و شکایت باقی نمیماند. فکر میکنم جوایز معمولا باعث میشود که آدمها بعد از آن با انگیزه بیشتری حرفهشان را ادامه دهند و با دقت و وسواس بسیار بیشتری دست به انتخاب بزنند و عمیقتر به کارشان فکر کنند. مثلا یادم میآید که جمشید هاشمپور بعد از دریافت دیپلم افتخار هفدهمین جشنواره فیلم فجر، برای بازی در فیلم «هیوا»، بسیار گزیدهکارتر شد و بیشتر تلاش کرد در فیلمها و نقشهای متفاوت بازی کند. شاید اگر آن دیپلم را نمیگرفت در آثاری چون «قارچ سمی»، «واکنش پنجم» یا «مسافر ری» بازی نمیکرد و خوش نمیدرخشید. انگار بازیهای درخشانش بعد از همان دیپلم است که دچار نگاهی سختگیرانه میشود و ابعاد جدیدی از تواناییهای خود را در عرصه بازیگری به نمایش میگذارد. بی شک جایزه و تقدیر، غایت و هدف کار نیست، ولی اکثر آدمها معمولا بعد از تشویق، با اعتماد به نفس و انگیزه و اشتیاق بسیار بیشتری به کارشان ادامه میدهند. همه ما از کادوی تولد خوشمان میآید و از فردایش با حس بهتری زندگی را ادامه میدهیم.»
استقبال مردم مهمتر است
سازنده «کوپال» بین دیده شدن در جشنواره یا اکران موفق مردمی، ترجیح میدهد فیلمش را مردم دوست داشته باشند. «بدون شک استقبال مردمی برایم مهمتر از دیده شدن در جشنواره است. اینکه بتوانی مخاطب جذب کنی، کار سخت و بزرگی انجام دادهای. از طرفی بدم هم نمیآید سراغ قصهای بروم که بتواند منتقدین و مخاطب را کنار هم نگه دارد.»
یک پیشنهاد به دبیر جشنواره
این کارگردان اظهار داشت: «چون من یک فیلماولی هستم و واقعا پوستم برای ساخت فیلم اول کنده شده است، به شدت الان دوستان فیلم اولی را درک میکنم و یک پیشنهاد ویژه برای جناب حیدری دارم. در سه سال اخیر به وضوح دیدهایم که سینمایمان دارد پوست میاندازد و نسل قدیم دارد در سینما جای خود را با یک نسل پرانرژی و پرانگیزه تعویض میکند. با احترام به اساتید و پیشکسوتان، حمایت از فیلم اولیها باید کمی در اولویت قرار بگیرد. به عنوان مثال دبیر جشنواره میتواند با اختیارات خود به یک کارگردان فیلم اول یک جایزه ویژه برای ادامه فعالیت در سینما بدهد تا آن فیلمساز بتواند با این پشتوانه مالی به ساخته شدن فیلم دومش بیشتر امیدوار باشد.»
منبع: ستاد خبری جشنواره
مطالب ديگر:
• 16/4/1401: هجدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم نهال برگزار شد• 27/12/1400: فراخوان ساخت مستند سینمایی عیدولوژی
• 20/11/1400: گورکن نامزد بهترین پوستر از چهلمین جشنواره فیلم فجر
• 8/11/1400: معصومیت شر (نقد فیلم گورکن)
• 8/11/1400: «سینهما رکس» از جنس مستندهای تعاملی و مشارکتیست
+ آرشيو وبلاگ