تاريخ: 3/9/1403 - ساعت: 14:18

وبلاگ

• « عنوانِ فیلم »

16/6/1388

تقریبا هر چیزی که در مورد موضوعِ «عنوان» رمان ها و داستانهای کوتاه نوشته شده است، به وفور برای نمایش ها و فیلم ها هم بکار می رود. هیچ فیلمنامه نویسی که بطور جدی میل به نوشتن فیلمنامه های قوی و بدیع دارد، نباید از خواندن کتاب هایی که به مسئله ی «عنوان» برای داستان کوتاه پرداخته اند، غفلت کند. به کتابهایی که صرفا برای فیلمنامه نویس ها نوشته شده اکتفا نکنید، بیشتر پیش روید، آن کتاب هایی که برای داستان نویس ها و نمایشنامه نویس ها نوشته شده را هم از نظر بگذرانید، و خود را کاملا مجهز سازید. در زمانه ای که تهیه کنندگان ناگهان قصد می کنند نویسنده ای با کفایت را برای پیشنهاد نوشتن یک فیلمنامه از میان نویسندگان انتخاب کنند، فقط آنهایی که کاملا خود را مجهز ساخته اند ، قادر خواهند بود که در زمره ی فیلمنامه نویسان باقی بمانند. اغلب یک نویسنده ی شایسته بیکار نمی ماند، منتها واقعا باید نوسنده ی قابلی باشد. و به عنوان یکی از عوامل شایستگی ، این مسئله ی «عنوان» دارای اهمیت است، واقعا مهم است آنهم وقت فروش فیلمنامه.

١- ساختار کلی عنوان
"«عنوان» اثر، در خصوص ساختار کلی اش، جنبه ی تبلیغ داستان برای مخاطبین را دارد".(اولن می آلبرایت—داستان کوتاه--) آیا اینطور نیست؟ درست است که هزاران هزار عشق فیلم هستند که شب های متمادی به سینما می روند و حاضرند هر چیزی برای اینکه چند دقیقه ای سرگرم شوند، ببینند. با وجود این، عده ی زیادی هم هستند که مشتری دائمی سالن های سینما نیستند. خیلی ها فقط زمانی به تماشای یک فیلم می روند که در وهله اول بواسطه ی عنوان آن جذب شده باشند، مخصوصا اگر این عنوان بر پایه ی یک کتاب، یک شعر یا یک نمایش معروف باشد. زیادند افرادی که در انتخاب یک فیلم ، برای تماشا، مسحور نام آن بر روی پوستر ها یا بنر های تبلیغاتی این فیلم شده اند. بنابراین به مثابه یک وسیله برای جذب مخاطب، ارزش تبلیغاتی «عنوان» دارای اهمیت فراوانی است.
چارلز ریموند برت در کتاب نوشتن داستان کوتاه می گوید: " یک «عنوان» خوب دارای ویژگی هایی است: مناسب داستان (درخور و شایسته)، خاص ( خودش را به چیزی منحصر بفرد مربوط و محدود می کند تا بتواند توجه را جلب کند) ، جذاب ( چشمگیر )، جدید ( نو و غیرمبتذل) و کوتاه". [توضیحات داخل پرانتز اضافه شده اند].


٢- عنوان های مکروه
با توجه به عناوین درج شده بر روی بسیاری از فیلمنامه هایی که آماتورها برای نویسندگان مهم فرستاده اند و نویسنده ها آنها را بر روی پاکت ها خوانده اند و بدون باز کردن آن، آن را به نویسنده اش پس فرستاده اند، یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی که نویسندگان جوان در انتخاب «عنوان» مرتکب می شوند ، پیش پا افتاده و غیر جذاب بودن نام فیلمنامه است. وقتی که یک ناشر، فیلمنامه ای را از داخل پاکت در می آورد و عنوان آن را می خواند، " داستان غم انگیز اثل هاردی"، آیا اگر فیلمنامه را ، مطلقا بدون اینکه بخواند، درون پاکت بگذارد و به کناری بیندازد-همانطورکه اکثر ناشران هنوز هم چنین می کنند - انصافا باید مورد سرزنش قرار گیرد؟ چه بسا اگر داستان یا فیلمنامه دارای یک عنوان مناسب باشد، ناشر آن را ظرف یک روز بخواند. با این حال برای برخی از نویسندگان انتخاب یک عنوان خوب و جذاب برای داستانهایشان بسیار آسان است در حالیکه برای سایرین امری دشوار می نماید.
سراغ «عنوان» هایی که طرح و توطئه شما را «لو میدهند» نروید. «عنوان» باید به تعلیق و جذابیت کمک کند، نه اینکه توجه تماشگر را با گفتن " چگونه داستان پایان می یابد" تلف کند. "«عنوان» مسیر رسیدن به پایان است. پایان یک داستان باید عنوان را توجیه کند [نه برعکس] " (هری کوئل ).بگذارید عنوان فیلمنامه تان تم داستان را مطرح کند، به هر قیمت که باشد، اما نقطه ی اوج و صحنه ی «با عظمت» اثرتان را نهفته نگه دارید تا آن زمان که آن را روی مخاطبتان "آوار می سازید" و نفسش را بند می آورید، طوری باشد که انگار اصلا انتظارش را نداشته است. از عنوان هایی که با «چرا» و «چگونه» آغاز می شود، اجتناب کنید. یک استثناء خوب برای این مورد نمایش معروف « چرا اسمیت از خانه رفت» است.
اگر از یک اقتباس یا  اندرز درعنوان استفاده می کنید، مطمئن شوید که از آن قبلا به وفور استفاده نشده باشد [کلیشه ای نباشد].
اکیدا از عنوان های واج آرایی شده بپرهیزید ... معمولا استفاده ی بیش از حد از واج آرایی عنوان را مصنوعی جلوه می دهد.
به چندین دلیل، استفاده از نام برای عنوان فیلمنامه، چندان خوشایند و مناسب نیست، خصوصا برای داستان های ابتکاری . گاهی هم اتفاق می افتد که یک داستان بدیع مربوط به زندگی مدرن حول کاراکتر ی که کاملا بر کنش های داستان غالب است نوشته می شود که در این صورت برای این داستان چه نامی بهتر از نام این کاراکتر؟ دو نمونه خوب برای این مورد، یکی می توان به « میکاییل» اشاره نمود که در آن مابل نورمند نقش اصلی (میکاییل) را بازی می کند، و دیگری «اینوسنت» ( نام قهرمان زن) است که پاته آن را تولید کرد.
«عنوان»های یک کلمه ای فقط هنگامی خوب هستند که یک مناسبت ویژه داشته یاشند. چنین «عنوان» هایی مانند «حسادت»، «مکافات» ، «قتل های زنجیره ای» ، «رقبا» و «خاطره ها» دیگر نخ نما و قدیمی شده اند.
" از بکاربردن «عنوان» های زیر پرهیز کنید:
آنهایی که غم انگیز هستد، مانند « مصیبت محکوم پیر»، یا از مد افتاده اند، مثل «کریسمس گذشته ی کریستین جلرت» ، یا پیش پا افتاده، «بازگشت مجرم»، یا روزنامه ای، « نجات یافته توسط یک بچه»، یا خیلی عجیب غریب، « شعبده باز مصری»، یا روایی، « سفر ماهیگیری»، یا احساسی، « امید»، یا منزجر کننده، «یک کشتار جالب و بیادماندنی»." ( از کتاب «داستان کوتاه نویسی»- جی. برگ اسن وین)
ناشر امریکایی، همانند ورثه، متمایل و راغب است که پول هنگفتی برای یک «عنوان» حقیقی بپردازد؛ با این تفاوت که ورثه دنبال یک کهنه اش می گردند ولی ناشر دنبال یک «عنوان» نو و بدیع." این مطلب را هری کوئل بیان میدارد. و گرچه او از «عنوان» برای داستان سخن می راند، اما گفته های او دقیقا برای فیلمنامه هم مناسبند. سپس هری کوئل می گوید:" بهترین عنوان ها که تا بحال فقط یک بار از آنها استفاده شده، [ برای استفاده مجدد] بدترین اند."
اینکه هم از تقلید از عنوان اجتناب شود و هم از تقلید از طرح، دارای اهمیت چشمگیری است. یک نویسنده به خاطر اینکه با خبر می شود که یک کمپانی قصد دارد فیلمی با عنوان «ناپدری او» به نمایش یگذارد، عنوان یکی از داستان هایش که «نامادری او » بوده تغییر می دهد به «نعمت بی خبری». امری که از آن اجتناب شده نمونه ی نسخه برداری از عنوان نیست، اما اجتناب از شباهت زیاد عنوان هاست؛ در ضمن، در واقع اگر از تم داستان مطلع باشیم، این عنوان دوم را عنوان بهتری می یابیم.
به عنوان یک فیلمنامه نویس، شما باید از عنوان هایی که سایر نویسندگان و ناشران برای انواع مختلف آثار خود[داستان، نمایشنامه، فیلمنامه] از آن استفاده کرده مطلع باشید. با این روش شما شانس بیشتری برای اجتناب از بازگویی عناوین دارید. بدیهی است که اصالت در «عنوان» نسبت به اصالت طرح کمتر اهمیت دارد؛ هنوز هر از چند گاهی برخی از تهیه کنندگان فیلمی با نامی مشابه – یا حتی با نامی کاملا یکسان- با نام فیلم دیگری تولید می کنند. مثلا، در ١٥ جولای چند سال پیش، کمپانی لوبین فیلمی با عنوان «آبروی پدری» اکران کرد، چهار روز بعد، در ١٩ جولای، ویتاگراف فیلمی با همین عنوان به نمایش گذاشت. در آن زمان این امر معمولا اتفاقی بود.در هفدهم آگوست همان سال ، کمپانی رلیانس، فیلم «مردی در میان مردان» را اکران کرد در حالیکه کمپانی سلیگ فیلمی با همین عنوان در هجدهم نوامبر به اکران درآورد. طرح و توطئه ی فیلم ها کاملا متفاوت بودند و داستان سلیگ قبل از اولین آنونس فیلم رلیانس در دپارتمان فیلمنامه نویسی کمپانی مربوطه نوشته شده بود.

نمایش دهنده ی فیلم یکی از کسانی است که از نتایج اینگونه همسانی یا شباهت ها در عناوین رنج می برد؛ خیلی از مردم پوستر فیلم را می بینند و تصور می کنند که فیلم را قبلا دیده اند، بدون اینکه توجهی به عوامل ساخت فیلم بکنند.بنابراین تا جای ممکن حواستان به پوستر ها و آثار عرضه شده ی سایر تهیه کنندگان و نویسندگان باشد.
البته این مسئله ی «عنوان تقلیدی» در مورد عناوینی که شباهت دارند اما یکسان نیستند، تا حدودی—هرچند کم—قابل چشم پوشی است . شاید هیچ ایراد معتبری به این نوع شباهت ، که آن را فقط زمانی که تم ها کم و بیش شبیه باشند می توان تقلید خواند، وارد نباشد ، ولی در واقع به نظر می رسد که سیاست بسیاری از تهیه کنندگان این شده است که خط مشی "کمترین مقاومت" را در زمان انتخاب عنوان برای فیلمشان دنبال کنند؛ یعنی از نامی استفاده کنند که در نوع خودش خوب، و مناسب فیلم مطرح شده باشد، ولو اینکه این «عنوان» هم اکنون برای عموم یادآورد یک فیلم دیگر، یک داستان یا یک نمایش است. بدیهی است که این سیاست اغلب منجر به مقدار معتنابهی آشفتگی و در یکی دو مورد منجر به طرح دعواهای حقوقی می شود.
به خاطر داشته باشید که عناوین داستانهایی که در حال حاضر به چاپ می رسند و عناوین نمایش هایی که به صحنه می روند شکار های چندان قانونی ای نیستند زیرا فیلمنامه نویس در یک زمینه ی متفاوت مشغول به کار است، اما هوش ادبی شما باید آنچه را که باید انجام دهید، دیکته کند: خیلی از اوقات یک وسوسه ی بزرگ برای استفاده از عنوانی که یک نویسنده ی دیگر قبلا از آن استفاده کرده اما تناسب بیش از اندازه ای با طرح و توطئه دارد.
ممکن است گفته شود که اغلب فیلم های تولید شده به این خاطر منجر به استفاده از عناوین تکراری می شوند که عناوین ضعیف و نامناسبی که بر روی داستان ها گذاشته می شود، توسط تهیه کنندگان یا نویسنده های کمپانی برگزیده می شوند. در این حالت وظیفه ی شما این است که تهیه کننده را از «راه خطا رفتن» بازدارید و مرتبا به او پیشنهادهای مناسب و شایسته ای برای عنوان فیلم بدهید.

٣- عنوان را کجا می توان یافت
اگر بدانید چگونه آنها را شکار کنید، عناوین خوب همه جا یافتنی هستند. انجیل، کتابها و نمایشنامه های شکسپیر، کتاب های همه شاعران، روزنامه ها، حتی تبلیغات روی بیلبوردها، همگی حاوی هم ایده برای عنوان اثرتان و هم یک عنوان کامل هستند، عناوینی که منتظرند بر روی اثر دیگری بدرخشند. اما مطمئن شوید کسی زرنگ تر از شما نبوده باشد و پیشدستی نکرده باشد!
مثل ها، حکمت ها و نقل قول های معروف از منابع سرشار عنوان هستند. اما برخی اوقات مفهوم واقعی و ارزش این عناوین برای بسیاری از تماشاگران، تا قبل از اینکه به تماشای فیلم بیایند و فیلم را تا نقطه اوج خود دنبال نکنند، مشهود نیست. این معضل به ناآگاهی ادبی تماشاگران بر می گردد.بسیاری از عناوین بی نهایت مناسب و خوب از عهد عتیق، شکسپیر و سایر شعرا وام گرفته شده است. خیلی از اوقات این اقتباس ها معروف و معنای آنها کاملا آشکار و برای تماشاگران کاملا قابل فهم بوده است  و نیز تم یا مفهوم کلی داستان از عنوان قابل استنباط بوده است. در عوض ، در برخی از موارد مفهوم واقعی عنوان بواسطه ی تکرار آن نمایان می شود، یا حتی اینکه عبارتی که عنوان از آن اقتباس شده است باید در قالب صاحب قول ، در جایی بین کنش که معنای آن را از بین نمی برد ، بر بیننده تحمیل شود. مثلا در فیلم « از میان دیدگان دیگران» : قبل از رفتن به صحنه ی آخر ( که عاشق بیکاره را نشان می دهد در حال نظاره از پنجره در حالیکه دوست سابق او در حال بوسیدن زنش است!!!) صاحب قول را معرفی می کند:
" چه تلخ است اینکه تو خوشبختی را از میان دیدگان دیگران نظاره کنی" (شکسپیر).


٤- زمان انتخاب عنوان
با وجود اینکه عنوان اولین جایگاه بروز نویسنده در فیلمنامه— و نیز در فیلم— است، اما اکثرا آخرین چیزی است که در مورد آن تصمیم گیری می شود و به آن پرداخته می شود. شاید نویسنده به خوبی تم داستان دستش آمده باشد، تمام انگیزه ها و تمام کاراکتر ها را بشناسد، درست در لحظه ها و صحنه هایی که میخواهد در آنها از داستان گره گشایی کند، قرار گرفته باشد، با این حال، هنگامی که او اولین پیش نویس اش را شروع می کند ، نمی تواند کمترین ایده ای در مورد عنوانی که سرانجام به فیلمنامه می دهد داشته باشد.
از طرف دیگر، ممکن است او داستانی خلق کند که برگرفته و تحت تاثیر عنوان باشد. نویسنده با سروکله زدن با یک عبارت که مایه الهام داستانش است، ممکن است متوجه این مطلب شود که همین عبارت مسبب رهیافت به مسیری شده است که او در آن ساختمان طرح خود را بنا می کند. کلمات زیادی هستند که ماهیت یک داستان و تا حدودی نحوه گسترش آن را در ذهن بارور می کنند، به طرح و توطئه ی ممکن اشاره می کنند، در مورد صحنه پردازی پیشنهاداتی می دهند، و نتایج احتمالی داستان را نشان می دهند. بنابراین یک عبارت تبدیل به یک عنوان ذاتی برای یک فیلم می شود.
به عنوان مثال، در "کارگاه خیال"، اثر «جان میلتون ادواردز» ، نویسنده می گوید که "خورشید، شن و تنهایی در سرزمین از خدا بی خبر". نکته این است که این ده کلمه یکی از نویسندگان معاصر را به دو عنوان برای فیلمنامه هایش تجهیز می کند: «خورشید، شن و تنهایی» و «در سرزمین از خدا بی خبر»، هردو در مورد آریزونا.

٥- انتخاب عنوان در آخر کار
با وجود این شما تصمیم بگیرید که نام گذاری داستان را کنار بگذارید تا پیش نویس خلاصه ی طرح و پیش نویس فیلمنامه، هردو تمام شود. اکنون داستان شما نقل شده است. اکنون محرک هایی که هر یک از کاراکتر های شما را برانگیخته اند را می شناسید. چشم انداز داستان را می دانید و متوجه تم یا موتیف هستید که زمینه ی تمامی کنش های داستان هستند. مسئله سر بر می آورد: نسبت به چه چیزی می خواهید به عنوانتان یک توجه ویژه شود؟ اگر یک زن یا یک دختر نقش اول فیلم باشد و واقعا او داستان را پیش ببرد ، بهتر است که کار و کردار یا استعداد(ویژگی خاص) یا جسارت این زن را در عنوان به نحوی نمایان سازید. یا امکان دارد که شما به مکان فیلمتان بیشتر اهمیت دهید به پس زمینه ای که اکثر پلان های فیلم را در بر گرفته است، یا ممکن است بار داستان در فیلم شما بر دوش دو نفر یا سه نفر باشد. توجه داشته باشید که هر عنوانی که برگزینید، عنوان فیلمی است که قبلا به نمایش در آمده . این را هم به خاطر داشته باشید که بسیاری از فیلم هایی که نمایش داده شده اند دارای نامی ضعیف، نامناسب، پیش پاافتاده و کلیشه ای بوده اند و به اندازه ی مثالهایی که ذکر شد، اینها به منظور نکته ی ویژه ای که هم اکنون در موردش بحث کردیم ، از عناوین درست بهره نمی گیرند.

تعداد زیادی از فیلم های کمدی عنوان هایی دارند که یک واقعیت را بیان می کنند یا مخصوصا آنچه را که در فیلم رخ می دهد اعلام می دارند ... معمولا فیلم های اروپایی دارای اینگونه عناوین هستند.


نوشته ی: جی.برگ اسنوین و آرتور لیدز
ترجمه ی: حمزه ابراهیم زاده
منتشر شده در: "ماهنامه تاک"