وبلاگ
• گفتگوی فیلیمو با کاظم ملایی: گورکن برای من شبیه بندبازی بود
8/8/1400فاطمه حامدیخواه | کاظم ملایی فیلمساز جوانی است که اولین فیلم سینمایی خود را با عنوان کوپال بعد از تجربه ساخت ۸ فیلم کوتاه، روی پرده سینماهای هنر و تجربه برد که این فیلم تک کاراکتر و تک لوکیشن با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و جشنوارههای جهانی روبهرو شد و او را به ساخت فیلم سینمایی گورکن برای گروه مخاطبان بیشتری در سینما ترغیب کرد که این فیلم نیز در مدت کوتاهی که از اکران آنلاین آن میگذرد با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان روبهرو شده است.
* اولین فیلم شما در هنر و تجربه به نمایش درآمد که اگر چه این نوع فیلمها مخاطبان کمتری دارند اما جایی برای تجربه کردن و پرداختن به دنیای خاص هر فیلمساز است که خوشبختانه فیلم اول شما توانست توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان خاص فیلمها را هم به خود جلب کند. چه شد که به ساخت گورکن با جذب گستره بیشتری از مخاطبان فکر کردید و پرداختن به موضوعات مورد علاقه خودتان در کنار توجه به جذب مخاطبان عام بیشتر چطور تجربهای بود؟
کوپال در ادامه فیلمهای کوتاه من دنیای ویژهای داشت که بیشتر مخاطبانش هم سینما دوستان و هنرمندان بودند. بهرغم اینکه فیلم مسئله دراماتیک مهمی داشت و به نظر من توانایی و پتانسیل برقراری با طیفهای مختلف مخاطب را داشت اما به خاطر جهان خاصی که داشت در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد که مخاطبانش هم محدود به قشر مشخصی شدند.
در فیلم گورکن من به دنبال بهدست آوردن مخاطب بیشتر بودم بهشرط آنکه خودم را محفوظ نگهدارم و دوست داشتم خودم و دنیایم را حفظ کنم و از طرفی تلاش کنم برای دنیای مورد علاقهام مخاطب بیشتری بهدست بیاورم. برای همین به ایدهای فکر میکردم که در یک بستر اجتماعی و معاصر رخ دهد و این بار توده مردم بتوانند داستان آن را درک و لمس کنند و از طرف دیگر جنونی داشته باشد که بتواند انگیزهها و علاقههای شخصی خودم را هم راضی کند و از این نظر گورکن تجربه بسیار متفاوتی برایم بود که بسیار شبیه به بندبازی بود. گروهی با این لحن فیلم ارتباط برقرار کردند و بسیار این فیلم را دوست داشتند و تحسین کردند و گروهی هم دوست نداشتند و دشنام میدادند.
* رضایت مخاطب چقدر برای شما بهعنوان فیلمسازی که جهان خاصی در آثارتان دارید، حائز اهمیت است و در فیلمهای بعد خودتان چقدر به این موضوع توجه خواهید داشت؟
شاید گروهی از فیلمسازان فقط به راضی نگهداشتن مخاطب فکر کنند یا دستهای فقط برای نیازهای خودشان فیلم بسازند یا گروه دیگری به داشتن مخاطبان خاص و محدود فکر کنند. من خودم را متعلق به گروهی از فیلمسازان میدانم که تلاش میکند فیلمشان با طیف وسیعی از مخاطبان ارتباط برقرار کند و رضایت مخاطب برایشان بسیار حائز اهمیت است. اما مطمئن هستم که همان مخاطب از آنها انتظار دارد که تقلبی در کارشان نباشد و در کمال صداقت کارشان را انجام داده باشند. فکر میکنم مخاطب دنبال صداهای تازه و شخصی میگردد و دوست دارد با آنها ارتباط برقرار و درکشان کند.
مخاطب دوست دارد در هر فیلمی وارد جهانی منحصربهفرد شود و تجربه جدیدی را پشت سر بگذارد به شرطی که آن را باور و قبول داشته باشد. این وظیفه دشوار ما فیلمسازان است که در عین محفوظ نگهداشتن صدایمان باید این تجربه را برای مخاطب خوشایند و باورپذیر کنیم.
* نوشتن فیلمنامه گورکن چقدر طول کشید و قصه آن چگونه شکل گرفت؟
جرقه اولیه گورکن از یک خبر میآید که سالها پیش در یک وبسایت خبری خوانده بودم. پسربچهای تحت سرپرستی پدرش برای آنکه مدت زیادی مادرش را ندیده و دلتنگ مادرش شده بود نقشه آدمربایی و در واقع خودرباییاش را طراحی میکند که با این راهکار بتواند مادرش را ببیند که موفق به انجام این کار میشود و شب هم به بهانهای خودش را آزاد میکند. اما پدرش به کل ماجرا شک میکند و پسربچه در اداره پلیس نقشهاش لو میرود و اعتراف میکند. این ماجرا به نظر من ظرفیت بالایی برای تبدیلشدن به یک اثر سینمایی داشت و بهمحض خواندن این خبر نطفه داستان گورکن در ذهنم بسته شد.
نسخه اولیه گورکن را سال ۹۱ در یک پروسه یکساله نوشتم. تصمیم داشتم بهعنوان اولین فیلم سینمایی بلند خودم جلوی دوربین ببرم اما به دلیل تعدد بازیگر و لوکیشن نتوانستم در آن مقطع هیچ تهیهکنندهای را برای تولید فیلم مجاب کنم بهخصوص که برچسب فیلم اولی هم روی پیشانی من بود و هر تهیهکنندهای را بیشتر دچار ترس و تردید میکرد. به همین دلیل موقتا آن را کنار گذاشتم و سراغ داستانی رفتم که تولیدیتر باشد و بعد از چند ماه فیلمنامه کوپال را نوشتم که تک لوکیشن و تک کاراکتر بود. اما بازهم برای پیدا کردن تهیهکننده دچار چالش جدی شدم و هر کس فیلمنامه را میخواند بلافاصله با واژه خاص بودن آن را قلعوقمع میکرد. برای همین در آن مقطع تصمیم گرفتم کوپال را خودم با مشارکت دوستان نزدیکم تهیه و تولید کنم. بعد از ساخت کوپال در سال ۹۷ دوباره سراغ متن گورکن رفتم و بعد از چند ماه بازنویسی دوباره تصمیم به ساخت آن گرفتم.
* ماتیار در این فیلم چرا زال انتخاب شد و آیا همچون دیگر نمادهای فیلم، زال بودن ماتیار هم شکل نمادین دارد؟
ماتیار مغز متفکر قصه ماست و ما از این راز در لحظه مکاشفه پایانی فیلم باخبر میشویم. در طراحی این شخصیت به این فکر میکردم که چطوری کنش ماتیار در پایان داستان باورپذیر و قابل قبول باشد. یکی از تمهیدات خوبی که برای طراحی شخصیت ماتیار به آن رسیدم، زال بودنش بود. چون این افراد به شدت ماهیت دوپهلو و کنایی دارند. گروهی آنها را غریب و ترسناک میبینند و دستهای هم برعکس گروه نخست معتقدند این افراد به شدت ترحمبرانگیز و دوستداشتنی هستند. برای همین به نظرم تماشاگر در پایان فیلم، این کنش را از سوی شخصیت ماتیار راحتتر میپذیرد که کل این اتفاقات زیر سر او بوده است و به عبارت دیگر مخاطب راحتتر قبول میکند که ماتیار به خاطر بُعد وابستگی و علاقه و عشقش به خانواده و از طرفی به خاطر عجیب و خاص بودنش این نقشه عجیب را طراحی و اجرا کرده است.
نکتهای که شما گفتید کاملا درست است. برای من این زال بودن ماتیار در شبکه نمادهای فیلم قرار دارد. در آغاز فیلم وقتی کارشناس شرکت سمپاشی درباره موریانهها صحبت میکند میگوید که خانواده برای آنها خیلی اهمیت دارد و همیشه به صورت گروهی و دسته جمعی زندگی میکنند. برای من این موریانههای قصه خیلی شبیه ماتیار هستند؛ هم از لحاظ گرافیکی چرا که هر دو سفید هستند و هم از لحاظ معنایی چون ماتیار هم به خاطر عشق و علاقهاش به خانواده دست به انجام این سناریو زده است.
موریانهها قصدشان زندگی است ولی ناخواسته به محیط اطرافشان آسیب میزنند. درست مثل کنش ماتیار که قصدش برگرداندن پدر و مادرش است اما با نقشهای که شاید ناخواسته به آنها آسیب میزند. این نمادها به شکل کاملا موذیانه اما خیلی قدرتمند روی ذهن تماشاگر تاثیر خودشان را میگذارد و تماشاچی بدون آن که آگاهانه از آنها اطلاع داشته باشد معنا و مفهوم آنها را عمیقا دریافت میکند.
* در این فیلم به شخصیتهای فرعی داستان مانند پدر سوده، همسر سابق او و دلایلی که سوده با آنها دچار مشکل شده است، پرداخته نمیشود و به نظر میرسد تنها شخصیت مهم این ماجرا فقط سوده است. هدف اصلی همین بود؟
درست است که گورکن در نگاه اول فیلم سوده شریفزادگان به عنوان قهرمان داستان است و مخاطب هم هر لحظه دستش در دست اوست و او را به عنوان راوی و شخصیت اصلی دنبال میکند اما نباید فراموش کرد که یک قهرمان در شبکهای از شخصیتها تعریف و معرفی میشود. یک نویسنده قصهاش را صرفا با تمرکز روی شخصیت اصلیاش نمینویسد. بلکه به همه شخصیتها به عنوان یک شبکه در هم تنیده نگاه میکند.
ما برای ایجاد کشمکش به شبکهای از تقابل نیاز داریم و باید دائم قهرمان را به خاطر نقطه ضعفش تحت فشار قرار دهیم. چرا که همین فشار است که در نهایت منجر به تغییر و تحول نهایی قهرمان فیلم میشود. تمام شخصیتهای فرعی این فیلم تاثیر مهمی در روند قصه دارند و به هیچ وجه قابل حذف نیستند. تلاش من این بوده است که درباره همه این شخصیتها اطلاعات ضروری با ظرافت تمام گنجانده شود و به بیننده منتقل شود. ولی کاملا طبیعی است که طیفی از مخاطبان حوصله نداشته باشند که درباره آنها عمیق شوند و ترجیح میدهند به راحتی به تمام پیچیدگیها و انگیزههای آنها دست پیدا کنند. این طیف میخواهند که نویسنده همه شخصیتها را به زبان ساده افشا کند در حالی که در سینما، کم یعنی زیاد و اصولا همین خست یکی از ویژگیهای بارز سینماست که آن را از مدیومهای مشابه خودش تفکیک میکند.
پیرنگ اصلی فیلم گورکن ماجرای گم شدن ماتیار پسربچه فیلم ماست و هر چه جلوتر میرویم ماجرای ربوده شدن او و تلاش یک مادر برای آزادی پسرش و به دست آوردن فرزندش پررنگ میشود. تماشاچی پیرنگ اصلی را تمام و کمال دریافت میکند و هیچ سوالی برای او باقی نمیماند چرا که با دیدن مکاشفه پایانی به همه سوالاتش به طور قطعی پاسخ داده میشود و متوجه میشود که این نقشه خود ماتیار بوده است که سر بزنگاه چنین سناریویی را پیاده کرده که پدرش را قهرمان نشان دهد و بتواند زمینه را برای بازگشت او فراهم کند و جلوی ازدواج مجدد مادرش را بگیرد.
تمام موضوعات دیگر در این فیلم از جمله رابطه سوده با همسر سابقش، پدرش، یا رابطهاش با خواهر ناتنیاش و نامزدش در این پیرنگهای فرعی جای دارند و در این زمینه هر اطلاعاتی که برای پیشبرد قطعی و روشن پیرنگ اصلی نیاز بوده است به مخاطب داده شده و تصور میکنم دادن اطلاعات بیشتر و مازاد برچیزی که در فیلم هست به راحتی میتوانست جلوی حرکت پیرنگ اصلی را بگیرد و موتور آن را متوقف یا خاموش کند.
* حسن معجونی در فیلم بیش از حد خونسرد و بیتفاوت به نظر میرسد که مخاطب را سردرگم میکند. دلیل خاصی دارد این همه بیتفاوتی؟
حسن معجونی یا شخصیت پیمان در این داستان، شخصیت راکد و غیرفعالی نیست و در دل قصه هم اتفاقا کنشمند است و از لحاظ شخصیتپردازی هم شخصیت خشن و غیرقابل پیشبینی طراحی شده است. آدم خونسرد و زمختی که جلوتر میبینیم طبلی توخالی بیشتر نیست. ماتیار نقشهای طراحی کرده که گره آن توسط همین پدر خطاکار باز بشود تا او را کنشمند و قهرمان جلوه بدهد و برای این نمایش قهرمانانه بتواند زمینه را برای بازگشت پدرش فراهم کند. از طرف دیگر سوده میخواهد برای حفظ حضانت پسرش گفتن اصل و حقیقت ماجرا را به پیمان به تعویق بی اندازد تا بهانهای دست او ندهد. برای شخصیت سوده، پیمان بزرگترین مانع و بلندترین دیواری است که باید از آن بالا برود. وقتی پیمان متوجه اصل ماجرا میشود سعی میکند با توجه به مدل شخصیتی خود، برخورد منطقی و آرامی با حادثه داشته باشد و سوده را برای تماس با پلیس راضی کند. اما وقتی در این لحظه با تهدید آدمرباها روبرو میشود قالب تهی میکند و تن به پیشنهاد افرا میدهد که هر چه سریعتر پول را جور کنند و آخر شب بعد از آزادی ماتیار قضیه را با پلیس مطرح کند.
* چگونه به این ترکیب خاص از بازیگران در گورکن رسیدید؟ و آیا بازیگران این فیلم انتخاب اول و آخر شما بودند ؟
در زمان پیش تولید باید دید که کدام بازیگران آزاد هستند و آیا با شما و قصه و تهیهکننده فیلم ارتباط برقرار میکنند یا خیر و برای همین انتخاب بازیگران انتخاب اول و آخر نخواهد بود. در درجه اول توانایی یک بازیگر برایم خیلی مهم است که در قالب یک نقش جدید و متفاوت چقدر میتواند انتخاب درست و باورپذیری برای مخاطب باشد. جدا از بحث توانایی و تناسب، اخلاق بازیگر هم برای من بسیار حائز اهمیت است. چون قرار است مدت زیادی باهم کار و به عبارتی زندگی کنیم. بازیگرانی که پتانسیل بالایی در بازیگری دارند و شاید بیشتر در نقشهای مشابه محدود شدند، برایم خیلی جذاب هستند. چون فکر میکنم چالش خوبی برای هر دو طرف شکل میگیرد. هم بازیگر میخواهد خودش را بشکند و پرتره جدیدی از خودش به نمایش بگذارد و هم کارگردان میخواهد توانایی خودش را محک بزند و حضور متفاوتی از بازیگرش را ثبت کند.
بهعنوان مثال خانم ویشکا آسایش انتخاب متفاوتی برای نقش اصلی این فیلم بودند و از طرفی کاملا یقین داشتم که ایشان به خاطر تواناییها و ظرفیت بالایی که در بازیگری دارند از پس ایفای این کاراکتر برمیآیند. خانم آسایش وقتی فیلمنامه را خواندند از ایفای این نقش استقبال کردند و آن را جذاب و چالشبرانگیز دیدند. او بازیگر همراه و بااخلاقی است که همه خانواده سینما از او به نیکی یاد میکنند. این انتخاب متفاوت برایم خیلی جذاب بود و هیچوقت تجربه ارزشمند کار کردن با ایشان را فراموش نخواهم کرد. یکی از بزرگترین شانسهای من برای ساخت گورکن گروه بازیگران فیلم بودند که بیاغراق همه آنها خلاق و با اخلاق بودند.
* تجربه شما در اکران آنلاین تاکنون چطور بوده است؟
من اوایل سال گذشته جزو مخالفان سرسخت اکران آنلاین بودم و چنین نمایشی را برای سینما حقیر میدانستم چرا که معتقدم مکان صحیح و درست یک اثر سینمایی که سرشار از جزییات است روی صفحه کوچک تبلت، موبایل و تلویزیون نیست. در تاریکی سالن سینما شما متمرکز میشوید و از هوش جمعی برخوردار میشوید که در اکران آنلاین آن را تجربه نمیکنید. اما واقعیت این است که دو ماه پیش به خاطر شرایط سختی که شیوع کرونا در کشور ما بیداد میکرد و سینماها مدام بازگشایی و بعد تعطیل میشدند، مردم هم ترجیح میدادند آثار سینمایی را در خانههای خود دنبال کنند از سوی دیگر حقیقت این است که هنرمندان ما هم زخم خورده قانون کپی رایت بودند، چیزی که بعید است در آینده هم شاهد جدی گرفتن آن باشیم. متاسفانه در کشور ما بعد از اکران آنلاین، فیلمها به سرعت قاچاق میشوند و مثل ویروس در کانالهای تلگرامی و سایتهای سودجو منتشر میشود و کانالهای ماهوارهای هم برخی در عین بیاخلاقی و بیانصافی بدون هیچ مجوزی آن را نمایش میدهند.
این شرایط سخت گریبانگیر فیلم ما هم بود و علیرغم استقبال بسیار زیاد مخاطبان از فیلم گورکن در اکران آنلاین، این فیلم هم به سرعت قاچاق شد و به صورت غیر قانونی در مترو یا ترمینال جنوب فروخته میشد یا با قیمت کمی در ویدیو کلوپهای شهرستانهای دورافتاده اجاره داده میشد. انگار گروهی آگاهانه و مغرضانه تلاش میکنند که مالکان این آثار متضرر شوند و هر چه سریعتر سینمای این کشور نابود شود و در این میان دولت هم آگاهانه منفعل است و هیچ کار مفیدی انجام نمیدهد و خودش را به بیخبری زده است. باید شرایطی به وجود بیاید که از حقوق صاحبان اثر محافظت شود و در غیر این صورت اکران آنلاین نمیتواند تجربه شیرین و سودآوری برای مالکان آثار سینمایی باشد.
امروز کشور ما به اندازهای درگیر مشکلات پیچیده بسیار زیادی شده است که دور از انتظار است امیدوار به اجرایی شدن قانون کپیرایت در آینده نزدیک باشیم و باید هنردوستان ما با تلاش مضاعف در این زمینه فرهنگسازی کنند و این موضوع را برای توده مردم جا بیاندازند.
انتشار: فیلیمو شات
مطالب ديگر:
• 16/4/1401: هجدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم نهال برگزار شد• 27/12/1400: فراخوان ساخت مستند سینمایی عیدولوژی
• 20/11/1400: گورکن نامزد بهترین پوستر از چهلمین جشنواره فیلم فجر
• 8/11/1400: معصومیت شر (نقد فیلم گورکن)
• 8/11/1400: «سینهما رکس» از جنس مستندهای تعاملی و مشارکتیست
+ آرشيو وبلاگ