تاريخ: 14/9/1403 - ساعت: 11:54

وبلاگ

• رای بُن به معنای "درخت اندیشه" است.

16/8/1388

امروز شنبه 16 آبان ماه 1388، رسما فعالیت «سایت تخصصی سینمای مستند» به نام "رای بُن مستند" آغاز شد ... به گفته ی خودشان کاملا آزاد و مستقل هستند و بدون هیچ وابستگی تلاش می کنند تا با نگاهی پژوهشی بازتاب کوچکی از سینمای مستند کشورمان باشند ... در این هوای سرد و کساد ، و در میان کلی فیلمساز خسته و بی اشتیاق ، تلاش "امیرحسین ثنائی" در مقام سردبیر و دیگر دوستانِ همراه و مشتاقش، ستودنی ست ... نگاه او و همکارانش پیوسته و دم شان گرم باد .


«رای بُن مستند» با آدرس http://rybondoc.com از بخش‌های مختلفی مانند: مقاله موضوعی، نقد و یادداشت فیلم، کتابشناسی سینمای مستند، گفت‌و‌گو، خبر و ... تشکیل شده است.

.

نوشته ی زیر یادداشتِ آغازین سردبیر است ... با عنوان : ما مستندسازیم ...

امیرحسین ثنایی

1
آن طور که می گویند گذشته ها گذشته، ظاهرا درباره ی سینمای مستند ایران صدق نمی کند. به قول آقای آندره ژید:"همه ی حقایق قبلا گفته شده اند؛ اما چون کسی گوش نمی کند باز هم دوباره باید گفت." پس قصه ی پر غصه ی عدم اکران فیلم های مستند، نبود کتاب خانه و فیلم خانه ی تخصصی، نبود نشریه ی اختصاصی، عدم حمایت از سینمای مستند، محدودیت های رسانه ای و ... حکایت دردهای همیشگی این سینماست، که با تمام اهمیتی که دارد به دلایلی واضح همواره خواسته اند تا به غایت مهجور بماند. به همین دلایل اگر نقد، یادداشت، گفت و گو و ... پیرامون سینمای مستند نگاشته شود، یا از روی محافظه کاری جایی برای انتشار پیدا نمی کنند، یا تکه تکه شده و هر کدامشان در گوشه ای گم و گور می شوند و از دید خواننده اش پنهان می مانند و یا آرشیوی وجود ندارد تا دوباره سروقت شان رفت و به هر بهانه ای مرورشان کرد. رای بُن مستند، برای ما از دل همین نیازها و پرسه زنی ها شکل گرفته است. به همین بهانه است که در کنار انتشار نوشته ها و مطالب جدید، مطالب گذشته یا فهرست شان را نیز به عنوان بخشی از تاریخ سینمای مستند در این جا مورد بازخوانی قرار خواهیم داد. خبرها نیز برایمان همین گونه خواهند بود و با رویکردی پژوهشی به آنها نگاه خواهیم کرد. پس قرارمان نیست که هر روز دست مان ُپر باشد و به کوورس رقابت و ... بیفتیم. این جا برای ما حکم کافه ی مجازی ای را دارد که در عاشقانه ترین لحظه هایمان، پشت میزهایش می نشینیم و از دغدغه ها و دوست داشتنی هایمان، از سینمای مستند می گوییم و می شنویم. ما را در این کافه تنها نگذارید.
چراغ این جا بدون همدلی و مهربانی بی دریغ مهرداد نراقی، میرمحمود حسینی، حامد جابرها، مسعود یزدان مهر، مهدی وثوق نیا، محمد شیشه چی و رضا قلعه روشن نمی شد. محبت شان، فراموش مان نخواهد شد.

.
2
در جایی که اصل را بر نادیده گرفتن حقیقت و فراموشی نهاده است. در جایی که مردمان اش حق دارند از طریق اطلاعات دقیق و جامع به تصویری عینی از واقعیت و حقیقت دست یابند و آرای خود را آزادانه از طریق رسانه های مستقل و آزاد بیان کنند و این از آنان دریغ می شود. در جایی که بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران جهان است. در جایی که روزنامه نگار و مستندسازش چون حلزونی می خواهند از کوهِ فوجیِ حقیقت بالا روند، اما نمی گذارند و حالا دهان و دست شان را نیز بسته اند. در روزهایی که قلم ها، دوربین ها و در ساده ترین شکل اش موبایل ها آلت قتاله و ابزار جرم اند و ضمیمه ی پرونده هایی ساختگی می شوند و ...
تمام قد به احترام روزنامه نگاران و مستندسازان مان می ایستیم و کلاه از روی قلب مان به احترام مردمان مان که امروز هرکدامشان یک مستندساز و رسانه اند بر می داریم. ما مستندسازیم، ما بی شماریم ... .