تاريخ: 31/1/1403 - ساعت: 14:38

وبلاگ

• "امیر توده روستا" (سومین مصاحبت)

2/11/1389


.
"توده روستا” فامیل خانواده های معدودی ست که اصالتا ساکن منطقه ای در غرب "کرج" و استان البرز فعلی هستند ... فامیل اکثر این خانواده ها بازی با همین کلمات است: مثل اصل روستا، توده دهقان، توده فلاح، مدیر روستا، اصل دهقان، نوفلاح  و ...
"امیر توده روستا" یکی از ساکنین این شهر است که در سال 1982 به دنیا آمد ... خوش تیپ و  بلند قد است و از مارک "نایک" خوشش می آید.

در عصر "ممنوعیت ویدئو" عاشق مارک های "شارپ" و "آیوا" شد و در آن روزهای کودکی فقط عصرهای جمعه دلش می گرفت، ولی حالا دیگر هر روز دلگرفته است و بهترین روزهایش فقط روزهایی ست که فیلم هایش را تدوین می کند.

او خود را آرام نشان می دهد و به آرامی و شمرده شمرده حرف  می زند ... شبی حدودا 6-8 ساعت می خوابد و فعلا برای پول درآوردن کارهای تبلیغاتی می سازد .

جالب است که بدانید "دکترعلی شریعتی"،"عادل فردوسی پور"،"مهران مدیری"،"علی دایی" و "علی کریمی" شخصیت های مورد علاقه ی او هستند و بعد از بسکتبال و فوتبال، چند سالی است که شنا می کند و بعد از "سگا" و "پلی استیشن" چند وقتی ست که "ایکس باکس" بازی می کند.

تمام کارهای "برادران کوئن"،"جان فورد"،"دیوید فینچر"،"ترنس مالیک"،"بیلی وایلدر" و در میان ایرانی ها اکثر آثار "داریوش مهرجویی"،"رخشان بنی اعتماد" و "محسن مخملباف" را دوست دارد.
بیشتر "ریموند کارور"،"آیزاک باشویس سینگر" ،"صادق هدایت" و "نادر ابراهیمی" می خواند و بیشتر به "متالیکا"،"پرل جم"،"لد زپلین"،"بیتلز"،"لئونارد کوئن" و ... گوش می دهد.

تا الان 13 فیلم کوتاه ساخته است که "رادیولوژی یک پرتره" بهانه ی گفتگوی ما با اوست ... این فیلم اقتباسی ست از یکی از ویدئوهای "ردیوهد" به نام Rabbit In Your Headlights ... در جشنواره ی فیلم کوتاه تهران و جشن خانه ی سینما خوش درخشید و صدا و تدوینش مورد توجه ی داوران قرار گرفت.
در خلاصه اش آمده است: « مردی از آسایشگاه به امید رسیدن به آرزوهایش فرار می کند اما در شهر اتفاقاتی برایش می افتد که رویاهای مرد را در مخاطره قرار می دهد » .

کاظم ملایی
بیستم دی ماه 89

.

-امیرجان، به نظرت فیلم های کوتاه امیر توده روستا چه ویژگی های محسوس و مشخصی دارند ؟ (لطفا نگو دیگران باید نظر بدند ... نظر خودت رو می خوام)
احساس می کنم متنوع کار کردم و از روز اولی که شروع کردم سعی کرده ام در هر کار تجربیات جدیدی داشته باشم. یعنی اینکه فیلمهایم شبیه همدیگر نیستند و هر کدام مستقل و دارای مشخصات خودشان هستند و مسئله دیگر اینکه شاید بشود گفت اصول کارگردانی درکارهایم مشهود باشد. ( به گفته منتقدان و همکاران )

-  و باز در مقام منتقد، مهمترین مسئله و ضعف کارهای خودت رو در چه چیزی می بینی؟
من با توجه به تعداد فیلمهایی که کار کردم هنوز معتقدم بسیاری از سوژه هایی که به اونها علاقه مند هستم را نساختم. یکی از ضعفهای مجموعه کارهای من ( مخصوصا دوره اول کاریم از سال 77 تا سال 84 ) این بود که فیلمنامه هام رو بر اساس بودجه ای که داشتم انتخاب و اونها رو می ساختم و طبیعتا این مسئله باعث شد بسیاری از فیلمنامه های دوست داشتنیم رو هیچ وقت نسازم.

-  مهمترین ضعف اکثر فیلم های کوتاه ایران رو در چه چیزی می بینی؟
نداشتن جسارت در موضوعات که بخشی از آن به فضای فیلم کوتاه برمی گردد و بخشی دیگر به خود فیلمساز که منتقد خوبی برای خودش نیست و فکر می کند صرف داشتن یک فیلمنامه، فیلم خوبی ساخته در حالی که فیلم کوتاهی که تماشاگر را درگیر خودش نکند، فیلم نیست.


- یک فیلم کوتاه درست، چه نکاتی را رعایت کرده است؟
به نظرم فیلم کوتاه یعنی ( آن )، منظورم از ( آن ) فقط در فیلمنامه نیست، بالاخره فیلم کوتاه یک چیزی باید داشته باشد که مخاطب را جذب کند، حالا می تواند در فیلمنامه باشد، می تواند در ساختار باشد و ... البته منظور من در مورد فیلمهایی است که کارگردان آن، اصول اولیه فیلمسازی رو پشت سر گذاشته باشد و درگیر اشتباهات اولیه دکوپاژ نباشد.
اما به نظرم در سالهای قبل به علت سهل شدن فرایند تولید فیلمهای دیجیتال، انبوه فیلمهای بی کیفیت توسط فیلمسازان نو ظهور تولید شد که این ماجرا فقط یک آمار خوب برای دبیران جشنواره های داخلی است و هیچ اتفاق میمونی را در بر ندارد.
یک مشکل اساسی دیگر بعد از ساختار و اصول اولیه کارگردانی ، سناریو نویسی در فیلم کوتاه است. به نظرم فیلمسازان به راحتی  از کنار فیلمنامه می گذرند و اصلا به نو بودن یا خلق زاویه جدید از یک سوژه تکراری توجه ندارند.
در همین جشنواره فیلم کوتاه که گذشت، چهارمین فیلمی را که از یکی از داستانهای ایتالو کالوینو برداشت شده بود، دیدم ... به نظرم فیلمساز داستان را که متوجه نشده بود هیچ ، حتی یکی از فیلمهایی که از این داستان برداشت شده بود را هم ندیده بود یا شاید اصلا خبر نداشت (متاسفانه).

- به نظرت چطوری می شه از طریق ساخت فیلم کوتاه امرار معاش کرد؟
نمیشه

- به نظرت وقتی کارگردانی برای فیلمش استوری بورد مشخص دارد، )مثلا فیلم های انیمیشن که حتی دقیقا  نقاط برش مشخص شده اند( چگونه تدوینگرش در هنگام تدوین حضور خلاقانه دارد؟
به نظر من هیچ کس نمی تواند همان تصورات کارگردان نسبت به فیلمنامه را داشته باشد، هر کسی هم که خلاف این حرف را مدعی شود دروغ گفته، حالا منظورم چیست ! ... خیلی از عواملی که با آنها کار کردم بعد از تدوین متوجه می شدند من چه چیزی می خواستم این یعنی آنها با تصورات خودشان فیلم را جلو می بردند و توضیحات و تحلیل های من را برای خودشان تصویر نکرده بودند ( نه ایراد از توضیحات من بود، نه از هوش آنها بلکه کاملا طبیعی است ) حتی با وجود استوری بورد.
حالا بریم سر تدوین ، این تصورات شخصی افراد در مرحله تدوین بعضی وقتها کمک کننده است، به این شکل که فرصت برای آزمون وخطا در تدوین وجود دارد و مثل سر صحنه نیست که هر آنچه گرفته شد همان باشد، در مورد تدوین تصورات تدوینگر اگر چیز دیگری باشد و یا از زاویه ای باشد که کارگردان به آن نگاه نکرده، البته در چهار چوب اصلی فیلم، گاهی اوقات به فیلم کمک می کند.
برای مثال در فیلم "تلالو" که کل فیلم را در سه پلان طراحی کرده بودم، تدوینگر پیشنهاد داد یک جامپ کات وسط پلان سوم بزنم. برای تست قبول کردم، اما بعد از این کار به نظرم صحنه ی داخل قبر تاثیرگذارتر شد. از تدوینگر خواستم در دو پلان دیگر نیز این کار را انجام دهد و سرانجام نتیجه چیزی شد که الان هست و به نظرم درست است.

- آیا در هنگام تدوین فیلم هایت هر لحظه در کنار تدوینگرت می نشینی، یا او را رها گذاشته و در مراحل پایانی به او می پیوندی؟
تقریبا در بیشتر کارهایم حضور دارم.

چه برخوردی درست و حرفه ای ست؟
همان کاری که متداول است حرفه ای است یعنی سر زدن به تدوینگر ... اما من ترجیح می دهم حضور داشته باشم.

- آیا طراحیِ صداهای "رادیولوژی یک پرتره" در فیلمنامه ت وجود داشت؟ یا اینکه بصورت کامل در هنگام صداگذاری شکل گرفت؟
تقریبا وجود داشت. من قبل از فیلمبرداری با صداگذارم چند نشست داشتم و با هم مشورت کردیم البته توضیح بدهم که خیلی چیزها را در فیلمنامه نمی نویسم، هرچند زمانی که فیلمنامه را می نویسم به تمام نکات آن فکر کرده ام، از نوع بازی بازیگر تا تدوین و صداگذاری و تیتراژ و در فیلم رادیولوژی که صداگذاری آن مانند فیلم "تلالو" یکی دو ماهی طول کشید نظرات صداگذار و اتوود های او تاثیر گذار بود.

- عده ای در مورد «یه روز قشنگ برفی» اصطلاح "مینی تله" را بکار بردند، چه توضیحی در این مورد می دهی؟
این حرف را یک نفر زده بود و چند نفر هم نقل قول کرده بودند ولی اگر از همان دوست و دوستان دیگر بخواهی که همین نظر را در یک جمع رسمی سینمایی بدهند مطمئنا این اصطلاح را تکرار نخواهند کرد و نظری برایم اهمیت دارد که گوینده اش روبروی فیلمساز منکرش نشود و بتواند از حرفش با دلیل و منطق دفاع کند نه اینکه دلیل انتخاب نشدن فیلم را قوانین جشنواره بداند. ضمن اینکه اگر قرار بود مینی تله فیلم ( اصطلاح من درآوردی ) بسازم ، به پیشنهادهای بسیاری که برای تولید تله فیلم می شد پاسخ مثبت می دادم، ضمنا در فستیوال دبی که با ( یه روز قشنگ برفی ) حضور داشتیم، فیلمی جایزه اول را گرفت که 35 دقیقه بود، کاملا دارای شخصیت پردازی و جدای از داستان اصلی دو داستان فرعی نیز داشت، لازم به توضیح است که همین فیلم سال قبل از آن نیز جایزه فستیوال کن را گرفته بود. نمی دانم چرا آنجلوپلوس، فاتح آکین، آتام اگویان و بسیاری از فیلمسازان خارجی و داخلی دیگر که این فیلم را دیده اند چنین نظری نداشته اند.

- از تجربه ی همکاری ات با "ماهایا پطروسیان" بگو ... چطور شد که تصمیم گرفتید با هم کارگردانی کنید؟
خانم پطروسیان در فیلم (سیاه ، سفید ) در سال 85 برایم بازی کرد که نتیجه مثبتی از نظر ارتباط با مخاطب داشت، این همکاری باعث شد به پیشنهاد ایشان برای همکاری در فیلم ( یه روز قشنگ برفی ) پاسخ مثبت دهم، ابتدا قرار بود به عنوان مشاور کنار ایشان همکاری کنم اما چون ایشان اعتقاد داشتند که هر شخص به اندازه زحمتی که کشیده باید در تیتراژ سهم داشته باشد، پیشنهاد کردند که کار مشترک باشد و من هم قبول کردم.
 
 - اکثر کارهات رو به تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساختی. اگه شخصی و یا با تهیه کننده ی خصوصی کار می کردی، نتیجه ی کار متفاوت بود؟
من فقط دو فیلم با مرکز کار کردم،(رادیولوژی یک پرتره و یه روز قشنگ برفی) و به جزء (تلالو) که حوزه هنری آنرا تهیه کرد مابقی فیلمهایم را خودم تهیه کردم که چیزی حدود 11 فیلم می شود.
توضیح کوچکی بدهم و آن اینکه هر سه فیلمی را که با تهیه کننده دولتی کار کردم، فیلمنامه هایم سفارش آنها نبوده و برای مجاب کردن آن ها بسیار تلاش کردم (یه روز قشنگ برفی–خانم پطروسیان نویسنده بودند) ، با این توضیح می توانم بگویم که اگر از فیلمهای اولم این حمایت در مورد فیلمنامه های مورد علاقه ام وجود داشت قطعا فیلمهای بیشتر و بهتری می توانستم بسازم هر چند باید بگویم از جایی که ایستاده ام راضی هستم و سر بلند.

-  در زمینه ی فیلم کوتاه چه کتابهایی رو معرفی می کنی؟
به دلیل اینکه در دانشگاه تئاتر ( ادبیات نمایشی ) خوانده ام ، مطالعه کتابهای فیلمنامه نویسی و داستان کوتاه را بیشتر توصیه می کنم ، ضمن اینکه امروزه جریان فیلم کوتاه ایران با همه معضلاتش بسیار جلوتر، مدرن تر و به روزتر از کتابهای آموزشی فیلم کوتاه است.
 
- اگه تاریخ فیلم کوتاه ایران رو ورق بزنی، چه فیلم هایی هنوز توی ذهنت پررنگ هستند ؟
یک فیلم کوتاه قدیمی است که اسمش را نمی دانم، همان سالها ( اوایل 70 ) دیدمش، دانشجویی که باقی غذایش را برای کبوتران می گذاشت تا آنها بخورند اما روزی به خاطر سر و صدای کبوتر ها هنگام خوردن باقی مانده غذا در ظرف فلزی که خواب دانشجو را به هم زده بودند، وی دمپایی اش را پرتاب کرد و کبوتران برای همیشه قهر کردند و رفتند و دانشجو را تنها گذاشتند.
چاه (بایرام فضلی)، بیگانه و بومی (علی محمد قاسمی) که هر دو با فیلم (سلام آقای ایول) در جشنواره فیلم کوتاه بودند و دوستشان داشتم.
کاندیدا (محمد شیروانی)، کژمیر (نادر ساعی ور)، عشق یک روایت غمگین ( .....)، جای دوست جای دشمن (الهام حسین زاده) .
 

- در بین کارگردان های حال حاضر فیلم کوتاه کشورمون، به چه افرادی امتیاز مثبت میدی؟
 نقی نعمتی ، شهرام مکری
 
 - می تونی از چند نفر تشکر کنی :
 قطعا پدر و مادرم
 
ممنون امیرجان... منتظر دیدن کارهای بعدی ت هستم و سپاسگذار
 منم از تو تشکر می کنم.
............................................................................................................................