تاريخ: 10/1/1403 - ساعت: 11:43

وبلاگ

• «گورکن»؛ وقتی پوسته زیبای زندگی شکافته می‌شود

6/8/1400

«گورکن»؛ وقتی پوسته زیبای زندگی شکافته می‌شود
مجله نماوا، رویا فتح‌الله‌زاده

فیلم داستانی «گورکن» که تاکنون مورد تحسین منتقدان و داوران جشنواره‌های متعدد خارجی قرار گرفته، دومین اثر بلند کاظم ملایی در مقام کارگردان است. ملایی پیش از این، فیلمِ تاثیرگذار «کوپال»‌ را ساخته بود. در نگاهی سطحی‌نگر به نظر می‌رسد فیلم «گورکن»، هویتی، متفاوت نسبت به فیلم «کوپال» دارد اما با نگاهی عمیق‌تر به لایه‌های پنهان هر دو اثر می‌توان دیدگاه انتقادگونه‌ای را یافت که نویسنده و کارگردان نسبت به ساخت اجتماعی و نهادها و روابط اجتماعی در جهان مدرن دارد.

داستان فیلم «کوپال» روایت‌گر زندگی مردی تنهاست که در قفس خودساخته‌ای که قواعد و امکانات زندگی مدرن در اختیارش قرار داده، گرفتار شده است. از سوی دیگر، عنصر خانه، نقش مهمی در پیرنگ داستان فیلم «کوپال» دارد. در فیلم «گورکن» ‌نیز خانه در مرکز توجه است و نوعی به چالش کشیدن سرنوشت نهاد خانواده در جامعه در حال گذار ایران در این فیلم، مشهود است. ارزش و اهمیت نهاد خانواده در سراسر فیلم چه در سکانس‌ها و چه در دیالوگ‌ها به شیوه‌های گوناگون گوشزد می‌شود. یکی از جالب‌ترین نمودها در این‌باره، سکانسی است که کارشناس شرکت سمپاشی برای از بین بردن موریانه‌ها به خانه سوده (با بازی ویشکا آسایش) می‌آید. او در دیالوگی معنادار توضیح می‌دهد: «موریانه‌ها زندگی پیچیده اما منظمی دارند. خانواده توی‌شان خیلی مهمه! این‌جور بگم کلا خانواده دوست‌اند، قبلا وقتی به خانه‌ای موریانه می‌زد از این دریل‌های تخریب می‌آوردند انقدر می‌لرزاندند تا در حقیقت، ستون زندگی موریانه‌ها بلرزه دمشان رو بذارند روی کولشان ول بکنند برن!».

در این دیالوگ به اهمیت و ارزش مفهوم خانه و خانواده به‌گونه‌ای نمادین اشاره شده است و ارتباطی تصویری و معنادار میان مفاهیمی چون خانه، خانواده، موریانه‌ها و مشکلات خانوادگی سوده در ذهن برقرار می‌شود. 

فیلم «گورکن» برشی از زندگی زنی به‌نام سوده را روایت می‌کند که از همسرش، پیمان (با بازی حسن معجونی) طلاق گرفته است و اکنون به همراه فرزندش، ماتیار در خانه‌ای قدیمی زندگی می‌کند. او به ظاهر زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای دارد. سکانس‌های ابتدایی فیلم تصویری از زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ی سوده و ماتیار را به نمایش می‌گذارند. همه چیز بر وفق مراد است و مطابق برنامه پیش می‌رود. سوده، منتظر فرصتی است تا خبر تصمیم جدیدش را با ماتیار در میان بگذارد. اما در ادامه و در سیر و حرکت فیلم، مسائل و مشکلات، پوسته‎‌ی زیبای زندگی‌ سوده را می‌شکافند و به بحران تبدیل می‌شوند. در فیلم، موریانه‌هایی که به چالشی اساسی برای سوده تبدیل شده‌اند نمادی از مشکلات سوده قلمداد می‌شوند. مشکلاتی که در حال تخریب چهارچوب زندگی او هستند. با این‌حال سوده، همان‌گونه که با قرار دادن قاب عکس بر روی دیواری که موریانه‌ها آن را تخریب کرده‌اند، می‌کوشد تا آنها را نبیند و پنهان کند، در مورد مشکلات خانوادگی از جمله کینه‌ی دیرینه نسبت به پدرش و یا وابستگی و علاقه‌ی ماتیار به پیمان نیز تلاش می‌کند تا آنها را نادیده بگیرد.

کاراکتر اصلی فیلم سوده است که ویشکا آسایش به خوبی توانسته است نقش زن و مادری، سرپرست خانواده، مستقل، خودساخته و مغرور را ایفا کند. در این میان، بازی حسن معجونی به‌عنوان پدری، خونسرد و مدبر به خوبی بازی ویشکا آسایش نیست و گاهی به جای این‌که در شمایل پدری خونسرد ظاهر شود بازیگری، کم‌انرژی با کنش‌گری حداقلی، به نظر می‌رسد.

فیلم «گورکن» به پیامدها و آسیب‌های طلاق برای فرزندان، توجهی ویژه دارد و می‌توان گفت روایت فیلم بر پایه‌ی همین آسیب اجتماعی بنا شده است. در وهله‌ی اول البته به دلیل فضای ابهام‌آمیز فیلم، تصوری از کلیت داستان در ذهن ایجاد نمی‌شود. اطلاعات در مورد شخصیت‌ها و قصه‌ی فیلم به تدریج و به صورت قطره‌چکانی در زیست‌بومی معمایی و تعلیق‌آمیز ارائه می‌شود. فیلم در مسیر خود سوال‌هایی را ایجاد می‌کند با این هدف که مخاطب را تا انتها برای همراهی با روایتش، کنجکاو و همراه کند. بنابراین، مخاطب در سکانس‌های گوناگون، حدس‌ها و فرضیه‌هایی را درباره‌ی روایت و هر یک از شخصیت‌ها متصور می‌شود و همین ویژگی است که فیلم را به ژانر معمایی نزدیک کرده است. حضور بعضی شخصیت‌ها مانند مهین‌دخت و کارگر افغانی که به ظاهر، بدون کارکرد و بی‌اهمیت قلمداد می‌شوند بر اساس تم معمایی فیلم برای این‌که مظنونین حادثه بیشتر باشند، قابل توجیه است.

نقطه‌‌ی قوت فیلم، پایان‌بندی آن است زمانی که در سکانس آخر، حقیقت آشکار می‌شود و ما به فرضیه‌هایی که در سیر و حرکت فیلم به آنها اندیشیده‌ایم لبخندی تلخ خواهیم زد.

انتشار: سایت نماوا مگ