تاريخ: 1/9/1403 - ساعت: 16:29


فيلم‌شناسي

• لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید

 

شناسنامه ی فیلم :


نوار اصلی : (Dv-Cam (16:9 – Letter Box
زبان فیلم : فارسی
زیرنویس : انگلیسی
سیاه و سفید
مدت فیلم : 30 دقیقه
زمان ساخت : زمستان 1386 و بهار 1387

.

در مورد فیلم ( به جای خلاصه ی فیلم ) :


در مورد یک جوان لال و یا یک جوان لال خودخواسته است ... او به گفته ی خود بسیار آدم تنها و افسرده است ... عموما مخالفت خوان است و نسبت به پیرامون خود نگاهی تلخ و منفی و در عین حال حساس دارد .


کنجکاوی و دقت او از کودکی تا به حال، بر حساسیتش می افزاید تا او را بیش از پیش از دیگران جدا کند... علیرغم اینکه لال یا ساکت است و با کسی وارد گفتگو و معاشرت نمی شود ولی در طول فیلم صدای درونی اش را بصورت نریشن خواهیم شنید ...


لال اما در عین حال به شدت پرحرف و سخت گیر و منفی باف که باز با وجود این ، ازخطوط قرمز فاصله ا ی معین می گیرد ... نمونه ای ست از یک آدم معاصر ، که ناتوان در برابر اجتماع  و بیشتر با خود و کمتر با دیگران صحبت می کند ...


با وجود دیدن یکسری اتفاقات رئالیستی از زندگی روزمره ی شخصیت فیلم ، ماجراها کم کم رنگ و بویی از فضای ذهنی او را به خود می گیرند و از این طریق به فضایی غیرواقعی کشیده می شوند ...


در طول فیلم با کمک یکسری تمهیدات تصویری ، بر شدت این فضای ذهنی و غیرواقعی کوشیده شده است تا در نهایت مرزی نازک میان واقعیت و غیرواقعیت شکل بگیرد، همانند شخصیت فیلم که میان لال بودن و یا لال نبودنش، چندان مرز پررنگی نیست ...

 

عوامل سازنده :


بازیگران : محمد اکبری - بهروز دادور- سید جواد موسویان- محبوبه گنجی- حسن اسلامی-  زینب سادات فیض آبادی - بهروز افشاری
گروه کارگردانی : وحید گلکار - بهروز افشاری
طراح صحنه و لباس : محمد اکبری
تصویربردار و صدابردار : کاظم ملایی
تدوین : مجتبا اسماعیل زاده - کاظم ملایی
موسیقی : بابک میرزاخانی - فرشاد پاسدار
صداگذار : مجتبا اسماعیل زاده
مدیر تولید : علی علوی
عکاس : بهروز افشاری  (برای دیدن عکس های پشت صحنه اینجا را کلیک کنید)
تصویربردار پشت صحنه : وحید گلکار
جلوه های تصویری : رضا وجدانی
عنوان بندی : امیر مهران
تبلیغات : ایمان ارضی
ترجمه : شادی سادات طیبی
تشکر ویژه از : موسسه ی آبادانی دیار سربداران - اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار
تهیه کننده ، نویسنده و کارگردان : کاظم ملایی

.

لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید


جوایز و جشنواره ها :


1- انتخاب فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » به عنوان بهترین فیلم – کارگردانی – تصویربرداری - تدوین – طراحی صحنه – بازیگری ( محمد اکبری ) – صداگذاری و همچنین تقدیر از فیلمنامه و موسیقی فیلم از "هشتمین جشنواره ی فیلم خراسان رضوی " - تیرماه 1387

2- « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » نامزد دریافت بهترین فیلم تجربی- بهترین فیلمنامه- بهترین  فیلمبرداری – بهترین طراحی صدا و تدوین ، از " دوازدهمین جشن بزرگ خانه سینما " ( نخستین جشن مستقل فیلم کوتاه ایران ) و دریافت جوایز بهترین فیلمبرداری و تدوین از این جشنواره – تهران  مردادماه 1387


3- راه یافتن فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » به بخش مسابقه‌ی " ششمین جشنواره‌ی بین المللی فیلمهای تجربی سیدنی " – استرالیا / شهریور 1387


4- راه یافتن فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » به بخش مسابقه‌ی " دهمین جشنواره‌ی بین المللی چشم انداز فیلمسازان مستقل " – یونان - شهریور 1387


5- راه یافتن فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » به بخش مسابقه ی " هشتمین جشنواره ی بین المللی فیلم بیروت " - لبنان – مهر1387


6- انتخاب فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » برای شرکت در هشتمین بازار فیلم ژنو در " چهاردهمین  جشنواره‌ی بین المللی فیلم ژنو  " – سوئیس – آبان 1387


7- نمایش فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » در" ششمین جشن تصویر سال " ( جشنواره فیلم تصویر هنرمند ) – تهران – آذر 1387


8- نمایش فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » در" جشنواره‌ی بین المللی فیلم فرانت "  ( کینو کلاب ) -  نوی سد - صربستان – دی 1387


9- نمایش فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » در "چهارمین جشنواره فیلم کوتاه سایه " -  تهران -  دی 1387


10-  راه یافتن فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » به بخش مسابقه ی " هفتمین جشنواره ی بین المللی فیلم کراچی " ( هفتمین جشنواره کارا فیلم ) – کراچی / پاکستان –  بهمن 1387


11- نمایش فیلم « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » به همراه جلسه ی نقد و بررسی در "دانشگاه شهید باهنر کرمان" (تقدیر از کارگردان) - آذر 1388


12- « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » برنده‌ی جایزه‌ی سوم کارگردانی در بخش مسابقه‌ی فیلم های تجربی " اولین جشنواره ی فیلم کوتاه هم قدم" - (پاریس) / فرانسه / فروردین 1389


13- « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » برنده‌ی جایزه‌ی بهترین فیلمنامه‌ی تجربی از " نخستین جشنواره ی ملی جوان ایرانی " -  تهران -  تیرماه 1389

14- بخش مسابقه‌ی کوتاه داستانی "نخستین جشنواره تصویر استاندارد" - تهران / آذر 1389


15- بخش مسابقه ی فیلم های کوتاه "چهارمین جشنواره‌ی بین المللی فیلم شهر" - تهران / اردی بهشت 1390


16- حضور در بخش رقابتی "نخستین جشنواره فیلم کوتاه سوره" - تهران / آبان ماه 1390

17- نمایش "لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید" در برنامه ی "مروری بر آثار کاظم ملایی" در دانشگاه سوره تهران (سومین اکران فیلم کوتاه) - تهران / فروردین 1392

.

کاظم ملایی و محد اکبری - پشت صحنه

.

یادداشت نویسنده :


اول اسمش را انتخاب می کنم. قبل از اینکه فیلمنامه اش را بنویسم خودم را درگیر موضوعش کرده ام ... می خواهم صرفا موضوعم را در اتاقم پر و پال ندهم ... شروع می کنم به قدم زدن. سوار تاکسی می شوم. با دقت به اطرافم نگاه می کنم. نمی گذارم چیزی از زیر نگاهم در برود. دزد می شوم. دزدی می کنم. در یک لحظه می بینم که اتفاقاتی خودشان را برای حضور در فیلمم چشمک می زنند. اسمشان را سریعا یادداشت می کنم .
می گذارمشان در یخچال. یک ماه بعد به آنها سر می زنم. خیلی ها کیفیت و تاریخ و تازه گی و مزه ی خود را از دست داده اند. آنها را به درون سطل آشغال هدایت می کنم .


سالم ها را می گذارم روی زمین. پازلم را می خواهم بسازم. شدیدا با زمان مبارزه می کنم. نمی خواهم یک فیلم کوتاه نسازم. نمی دانم دارم چکار می کنم ولی می دانم که بهترین کار را می کنم .


می خواهم بسازمش. به شدت احساساتی می شوم و بوسیله ی دوربینم از فرم کمک می گیرم. چون تمام این کارها را با مداد انجام داده ام، هنگام تدوین شروع می کنم به پاک کردن اشتباهاتم !
از اول می دانستم که بعضی از اشتباهات پاک نمی شوند. فیلمم ساخته می شود. وقتی نگاهش می کنم  خیلی لذت می برم !


اسمش را « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » می گذارم. جمله ای ست که آنرا از دهان مامورین ایستگاههای مترو می شنوید. اگر پایتان را آنسویش بگذارید ممکن است به شما آسیبی برسد و یا حتی جانتان را از دست بدهید .
این جمله در زندگی واقعی ما هم کار می کند  که اگر پایتان را آنسویش بگذارید ممکن است برخوردهای جدی و قانونی با شما شود، به شما آسیبی برسانند، کار و موقعیتتان را از دست بدهید و یا حتی جانتان را .
عرف – اخلاقیات – سیاست – مذهب و یا مسائل حکومتی و غیره دورشان خطوطی دارند که در دیار ما بسیار قرمزتر و نازک ترند.


قهرمان ما آدمی ست به شدت تنها. صادق است. خودش می گوید که افسرده و تنهاست. پس منفی هم هست. این تنهایی را مدیون شرایطی می داند که در آن زندگی می کند. از چشمان او اکثر آدمها و اتفاقات، تلخ، کسل کننده، تکراری و گاه رقت انگیز هستند. فاصله اش هرلحظه بیشتر می شود.
سکوت کرده است. خودش را به لالی می زند. او یک آدم لال است. با این وجود تا وقتیکه هنوز لیوان محبوبش نشکسته است، صدایش را در طول فیلم خواهیم شنید که نریشنی ست به شدت نقد کننده .


او هم مثل من بسیار کنجکاو و دقیق است. دوستانم می گویند خودم هستم. ناگاه احساس می کنی نکند همین دقت بیش از حد او به دنیایش، باعث جدایی او از دیگران شده است ؟! ریزبینی اش بیشتر بر روی رنگهای تیره است. چیزی جز ناامیدی و تلخی یافت نمی شود .

این فیلم یک فیلم سیاه و سفید است. یک فیلم سیاه و سفید در مورد یک آدم سیاه و سفید. شاید موضوع این فیلم در مورد شما باشد. گفتم که موضوع این فیلم در مورد من است، در مورد دوستانم. آنهایی که بیشتر شرایط برایشان تصمیم می گیرد تا آنها برای شرایط. کاش واقعا می فهمیدم که دنیا برای من است یعنی چه ؟ ( نه من برای دنیا )


شاید شما هم پس از دیدن این فیلم بگویید که این آدم خیلی خاص و ویژه است که من هم به شما خواهم گفت که اینطورنیست. به نظرم همه ی آدمها خاص و ویژه هستند، کافی ست شما بهترین لحظاتشان را جمع آوری کرده و کنار هم بگذارید تا به حرفم برسید. جاهایی را حذف کنید و خوب سوهان کاری کنید.


این فیلم در مورد یک آدم واقعی ست. این فیلم یک فیلم غیر واقعی ست. یادآوری می کنم که مرز میان واقعیت و خیال بسیار نازک است و این فیلم سرشار از دروغهای مصلحتی ست .
این فیلم فاقد پیام است. فاقد یک داستان رسمی ست. چون نیتش سرگرم سازی نیست، پس مخاطبینش کسانی می شوند که به سینما مربوط هستند. آنهایی که سینما را به عنوان هنر دنبال می کنند نه مادرم .


نمی خواهم در مورد فیلمم بیش از این صحبت کنم چون اگر در مورد کارت زیاد شفاف و راحت صحبت کنی، آب سردی ست که بر روی فیلمت می پاشی. در حقیقت ابعاد مختلف کارت را برای تماشاچیانت تنگ و محدود می کنی .
بهتر است بگذاریم خود فیلم حرف بزند. صحبت های شما شنیدنی ست.  می خواهم در مورد فکرم و فیلمم اطلاعات بیشتری کسب کنم .

.سید جواد موسویان

تسلط بر فضاسازی

( نقد فیلم "لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید" - نوشته ی علی اکبر صدیقی )


« من یه آدم تنهام ، یه آدم افسرده ... اینجا داخل کیفمه ، عکس مادرم ، کارت اعتباری مترو ، کارت تلفن ، خودپرداز ، کارت ضمانت عینکم و یکی از فیش های عابر بانک ... »


فیلم " لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید " با معرفی یک جوان آغاز می شود که در این معرفی از تعلقات و آنچه که او از آنها متنفر است باخبرمی شویم . این معرفی از ریزترین و جزیی ترین وسایل شخصی آغاز می شود ، کارت اعتباری مترو ، کارت تلفن ، عکس مادر ، کارت ضمانت عینک ، صفحه ی یاهو میل ، لیوان و ... و در ادامه چیزهایی که او متنفر است ، معرفی می شوند : « اپراتور 118 ، گوینده ی تلویزیون ، Error کامپیوتر ، تلفن سکه ای ، صاحبخانه ، دود سیگار ، آدم هایی که پول عابر بانک را می شمارند و ... » .


او سعی می کند که تنهایی اش را اینگونه پر کند : « شماره ی موبایلش را می گیرد ، به خودش زنگ می زند ، کبریت آتش می زند و اگر تنهایی اش پر نشد ، آرزو می کند همان چیزهایی را که از آنها متنفر است داشته باشد تا از تنهایی و بیکاری نجات یابد .


او دوست دارد یک گلوله در مغز آدمهای خالی ، خالی کند . او از کسانی که از او ساعت می پرسند ، از کسانی که از او کبریت می خواهند ، از تیک تاک ، چکه های آب ، مربا ، از کسانی که به جای پول خرد ، آدامس می دهند و ... متنفر است . او معتقد است که همه باید روانکاوی بشوند ، همانند خودش .


« این من هستم ، خواب هستم ... چشمهام ، گوشهام ، دستهام ، پاهام ، انگشتام ، ششهام ، خیلی از جاهام ، جفتی ، دو نفره خوابیدن ... اما من ! »
این شخص فردی است بی حوصله که گاهی جدی است . گاهی می خندد ، گاهی گویی هجوگونه برخورد می کند . سریع موضع اش را بیان می کند . او نمونه ی یک فرد یاغی و معترض است . یک فرد شورشی که نسبت به همه چیز موضع می گیرد .


« من دزد نیستم ... دانشجوی زبان انگلیسی هستم و چیزی رو که دوست دارم با خودم به خونه می آورم » . در واقع این فیلم به شخصیتی می پردازد که در طول فیلم تصویرش حرف نمی زند ، بلکه صدای او روی تصاویر و کارهایی که انجام می دهد ، سوار است .


شناسنامه و پیشینه اش معلوم نیست و در واقع پایه ها و گذشته ی شخصیتش ، مجهول می ماند . فقط می فهمیم که دانشجوی زبان انگلیسی ست و اینکه چرا تنهاست و پدر و مادرش کیستند و از چه طبقه ی اجتماعی است و در چه وضعیتی به لحاظ مادی به سر می برد و ... هرگز روشن نمی شود .


فیلم ، فیلم کوتاه است ، اما شخصیت پردازی یک ادبیات داستانی در سینما ، حتی از نوع کوتاهش ، دلیلی بر قصور و کمبود ندارد . در واقع حرفهای جوان ، عوامل و اتفاقات اندک درون فیلم ، به شخصیت پردازی کمک خاصی نمی کند . چون این مذکورات جملگی در خدمت بازگویش تمایلات و چیزهای مورد تنفر جوان هستند و از وضعیت حال حاضر او خبر می دهند .شخصیت در پایه می لنگد . او باید شناسانده شود تا مخاطب او را دریابد و بدین واسطه ، ادراک اکمل تماشاگر را برباید .


شخصیت اصلی فیلم ، یک فرد طغیانگر بدون دلیل ، اما مصمم به عبور از خطوط قرمز زندگی را نمایش می دهد . « لطفا از خط قرمز ... » روایت زندگی روزمره ی این فرد است ، اما همه چیز را در سطح توضیح می دهد .
توصیفات و توضیحات عمق ندارند . او از یکسری چیزها متنفر است و یکسری چیزهای دیگر را دوست دارد . کل فیلم با تکیه بر این دو عامل پیش می رود و با تکرار و تاکید بیش از حد ، زمان فیلم جلو می رود .


تایم زیاد فیلم ، تاکید بیهوده روی دغدغه ای است که تا آخر به سرانجام نمی رسد و آخر و اولش همان حرف را تکرار می کند و مشکل اصلی شخصیت مشخص نمی شود . در واقع در این فیلم گره ای اساسی وجود ندارد که بواسطه ی آن ، تماشاگر فیلم را همراهی کند و پایان فیلم مصادف با گره گشایی باشد .


این فیلم ، قصه ی کلاسیکی ندارد . در محیط فیلمنامه ، رگه های غریبی برای نیل به مدرنیته بیان کردن داستان وجود دارد ، اما کامل نیست . در واقع فیلم « لطفا از خط قرمز ... » ضربه ی اصلی را از فیلمنامه دریافت می کند .
در قسمتی از فیلم ، با حضور جوان در مطب روان پزشکی ، تمامی کارهای عجیب و غریب و امیال حیرت آور او می تواند توجیهی شود علیه عدم شخصیت پردازی مناسب و جواب به خیلی از سوالاتی که در مقابل کارهای این فرد برای مخاطب شکل می گیرد .


این جوان ، گاهی اوقات روی صندلی چرخدار می نشیند ... در واقع برای توصیف یک آدم روانی ، می توان هرگونه حرکت محیراعقولی را از دید او دید . تعداد این فعل و انفعالات عجیب و غریب و انواع آن ، آنقدر فراوان است که در وضعیتی وتضاد با شخصیت یک آدم سالم قرار می گیرد .


اما کاظم ملایی به عنوان کارگردان ، با بهره گیری از مفهوم و خط اصلی محتوی فیلمنامه ، دکوپاژی قابل توجه را در فیلمش بکار برده . او نشان می دهد که نما را خوب می شناسد ، تصویر را می داند و بر فضاسازی مسلط است.
انتخاب زوایای بدیع و متنوع که گویی به نوعی طرز نگاه شخصیت اصلی به دنیا را نشان می دهد ، از کارهای خلاقانه ی فیلم ساز است .


فضاسازی ، متفاوت و زیباست . صحنه آرایی رک و بدون اضافات فیلم ، باعث می شود که کارگردان فیلمش را شسته رفته تر به مخاطب تحویل دهد . تدوین و جلوه های ویژه ی تصویری این فیلم ، از نقاط قوت دیگرش محسوب می شود . به بیان دیگر ، مخاطب در این سیر تخیلات و خواسته ها و تمایلات شخصیت ، گم می شود و اگر تدوین و جلوه های مختلف تصویر و نماهای متنوع و متفاوت ، که البته با حال و هوای شخصیت اصلی سنخیت دارند ، نبود ، تماشاگر نسبت به این نوع گویش سطحی و خطی بی رمق می شد .


کارگردانی کاظم ملایی ناجی این فیلمنامه و قصه ی خطی و کسالت آورش می شود و شاید این اصرار به جلوه های فرمیک و شکل گرا و پافشاری در گویش و بازگویش مفهوم کلی فیلم ، فیلم ساز را نسبت به فیلمنامه بی توجه کرده ، اما علاقه ی کارگردان به فرم گرایی در این فیلم ، به نوعی ضعف های فیلمنامه را تا حدودی کمرنگ می کند .


مخاطب این فیلم نمی تواند یک تماشاگر عام باشد ، زیرا تماشاگر عام ، تکنیک سینما را نمی داند و با زبان و ساختار فیلم سازی آشنا نیست .
« لطفا از خط قرمز ... » کلکسیونی از نمایش آموخته ها ، داشته ها و توانایی های کارگردان است و این خصیصه ی ارزنده به لحاظ کمی تا جایی پیش می رود که فیلم ساز ، عنصر ایجاز را نادیده می گیرد و فیلم را با تکرار مکررات خواسته ها و کارهای روزمره ی شخصیت اصلی اش می گذراند .


این فیلم با تمامی توضیحاتی که گفته شد ، اثری قابل قبول در کارنامه ی کاری کاظم ملایی بر جا می گذارد ... کمااینکه در چند جشنواره و مراسم جشن خانه ی سینما نیز ، جوایزی را تصاحب کرده . کاظم ملایی با این فیلم نشان می دهد که می تواند هر تهیه کننه ای را برای سرمایه گذاری در فیلم های آینده اش متقاعد کرده و اعتمادش را با « لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید » جلب کند . البته در صورتی که فیلمنامه ای مطلوب و مناسب تری را در اختیار داشته باشد و نیم نگاهی به تماشاگر عام هم داشته باشد .

 هفته نامه ی « جهان سینما »

دوشنبه 25 آذر 1387

لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید


 
نقد فیلم " لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید "

( نوشته ی محمد جعفری )

فیلمساز، جوان تنها و افسرده ی فیلمش را که از کنار ساحل ستاره های دریایی و صدف جمع می کند و دلخوش به عکس مادر، کارت اعتباری مترو و خودپردازش است، طی چند نما معرفی می کند.


در طول فیلم به جزئی ترین اشیاء و اموال این شخص از جمله به کارت ضمانت عینک و کارت عابر بانک و صفحه ی یاهومیل می پردازد.


هرچه فیلم جلوتر می رود از دافعه و تنفر او نسبت به محیط اطرافش بیش تر باخبر می شویم . یک دانشجوی زبان انگلیسی که با آدم های اطرافش از مامور برق، صاحبخانه، اپراتور 118، گوینده ی تلویزیون و حتی اشیای دور و برش مثل شیر دستشویی، تلفن سکه ای و کامپیوتر مخالف است و عملا مصداق یک شورشی بی دلیل تمام عیار است .


خواب و بیداری، مستی و هوشیاری او زیاد از هم فاصله ندارد . طنز و جدی و کابوس و واقعیتش با هم ادغام می شود، گاه او را آدمی روان پریش و مالیخولیایی می یابیم و گاه یک فیلسوف .


و در مجموع فیلم کاریکاتور و هجوی گزنده از کار درمی آید که قصد دارد با تکرار نماهای بیش از حد و گفتارهای بیش از اندازه، عمق وجود شخصیت اصلی را آشکار کند.


او حوصله ی چت کردن ندارد، از آدم هایی که پول عابربانک را می شمارند متنفر است، عاشق نگاه کردن به دوربین مداربسته ی مترو است، علاقمند به خانم گوینده ی ناشنوایان تلویزیون است و چون طبع فیلسوفانه دارد نمی تواند کشف کند که چرا آدم ها با این که دو تا چشم دارند همه چیز را یکی می بینند !


قابل توجه ترین نکته ی فیلم عنوانش است که بیننده را با خود همراه می کند تا علامت سوال بزرگ بالای سر خودش را در پایان جواب بگیرد که چرا باید از خط قرمز فاصله بگیرد . ضمن این که در پایان هم در نمی یابیم که از کدام خط قرمز باید فاصله بگیرد .


فیلم درباره ی آدمی است که می خواهد متفاوت باشد و فیلم هم می خواهد متفاوت باشد.


در مجموع به نظر می رسد با توجه به نماهایی که هر کدام از نظر طراحی صحنه و نوع میزانسن، به طور مجرد جذاب و دیدنی هستند، با فیلمسازی روبرو هستیم که تدوین، تصویر، کار با موضوع و بازیگر را خوب می شناسد، به شرط این که از خط قرمز فاصله بگیرد .


ماهنامه ی فیلم
شماره 387 - آذر1387

 







آخرين به‌روزرساني: 1/3/1392